وقتیرئیستتبدیلبددیتمیشه
وقتی_رئیست_تبدیل_ب_ددیت_میشه
part_17
ویو ات
رفتم سمت در ولی قفل بود به جونگکوک نگاه کردم که خودشو پرت کرد روی تخت منو نگاه میکرد
جونگکوک: چیه فکر کردی در بازه
من هنوز کاری نکردم پس فرارت برای چی؟
ات: این درو باز کن
جونگکوک: نمیشه بیا اینجا
ویو ات
رفتم سمت تخت
ات: درو باز کن
دیدم دستمو گرفت و به سمت خودش کشید
جونگکوک: تو به من دستور میدی
ات: اره
جونگکوک: پس...
#بی_تی_اس #تهکوک #تهیونگ #جونگکوک #فیک #رمان
ندارمش ادامشو
part_17
ویو ات
رفتم سمت در ولی قفل بود به جونگکوک نگاه کردم که خودشو پرت کرد روی تخت منو نگاه میکرد
جونگکوک: چیه فکر کردی در بازه
من هنوز کاری نکردم پس فرارت برای چی؟
ات: این درو باز کن
جونگکوک: نمیشه بیا اینجا
ویو ات
رفتم سمت تخت
ات: درو باز کن
دیدم دستمو گرفت و به سمت خودش کشید
جونگکوک: تو به من دستور میدی
ات: اره
جونگکوک: پس...
#بی_تی_اس #تهکوک #تهیونگ #جونگکوک #فیک #رمان
ندارمش ادامشو
- ۴۰.۱k
- ۲۳ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط