فیک طراح جئون🖇part42
طراح جئون🖇 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤#part42
🖤
🖤
🖤
رسیدین کره و هنمون روی مبل ولو شدیم و همونجا خوابمون بزد صب ساعت ۲
ویو کوک
از خواب بلند شدم دیدم هنه خوابن و بعدم یه ا/ت نکاه کردن دیدم به ترز خییلی گیوتی خوابیده و وای چق وقتی میخوابه کیوت میشه دلم نیومد بیدارش کنم فقط بوسه ای به سرش زدم و بعشدم خنه رو بیدار کردم که شبحونه بخوریم
وی ا/ت
صب از خواب پاشدم دیدم همه ارن صبحونه میخورن ولی الان که نوقع ناهاره💔🤦♀️
+کوکککککک چرا منو بیدار نکردی
_چون خیلی کسوت خوابیده بودی عشقم
+خو قبوله🤣
هممون صبحونهمون رو خوردین و بعدشم تهیونگ و کوک رفتن سر کار
+کوک حتما باید بری
_اره ولی زود برمیگردم
+تمعن باشم
_آره عشقم،خیلی روست دارم
+من بیشتر
ته و کوک رفتن و من و سوآ تنها موندیم خونه
سوآ:حوصلم سر رفته
۱وای منم
&بیا فیلم ببینیم
+آره ببینیم
سوآ ه فیلم قشنگ گذاشت که ببینیم توی فیلمه حمله کردن به خونه دختره و دختره یه چاقو کذاشت توی کیفش منم همش ادا دختره و در میوردم و یه چاثو برمیداشتم میزاشتم توی جیبم و دیالوگشو میخوندم و مسخره بازی میکردیم🤌🤦♀️
تا شب همنیطکر فیلم دیدم و رقصیدین که ساعت حدودای ۶ بود که دیدم ۲ فنر از پشت اومدن. روی دهنمون پارچه گذاتن و منا داشتیم تغلا میکردیم ولی اونا خیلی زورشون زیاد بود و ،سیاهی....
🖤#part42
🖤
🖤
🖤
رسیدین کره و هنمون روی مبل ولو شدیم و همونجا خوابمون بزد صب ساعت ۲
ویو کوک
از خواب بلند شدم دیدم هنه خوابن و بعدم یه ا/ت نکاه کردن دیدم به ترز خییلی گیوتی خوابیده و وای چق وقتی میخوابه کیوت میشه دلم نیومد بیدارش کنم فقط بوسه ای به سرش زدم و بعشدم خنه رو بیدار کردم که شبحونه بخوریم
وی ا/ت
صب از خواب پاشدم دیدم همه ارن صبحونه میخورن ولی الان که نوقع ناهاره💔🤦♀️
+کوکککککک چرا منو بیدار نکردی
_چون خیلی کسوت خوابیده بودی عشقم
+خو قبوله🤣
هممون صبحونهمون رو خوردین و بعدشم تهیونگ و کوک رفتن سر کار
+کوک حتما باید بری
_اره ولی زود برمیگردم
+تمعن باشم
_آره عشقم،خیلی روست دارم
+من بیشتر
ته و کوک رفتن و من و سوآ تنها موندیم خونه
سوآ:حوصلم سر رفته
۱وای منم
&بیا فیلم ببینیم
+آره ببینیم
سوآ ه فیلم قشنگ گذاشت که ببینیم توی فیلمه حمله کردن به خونه دختره و دختره یه چاقو کذاشت توی کیفش منم همش ادا دختره و در میوردم و یه چاثو برمیداشتم میزاشتم توی جیبم و دیالوگشو میخوندم و مسخره بازی میکردیم🤌🤦♀️
تا شب همنیطکر فیلم دیدم و رقصیدین که ساعت حدودای ۶ بود که دیدم ۲ فنر از پشت اومدن. روی دهنمون پارچه گذاتن و منا داشتیم تغلا میکردیم ولی اونا خیلی زورشون زیاد بود و ،سیاهی....
۲.۷k
۲۴ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.