فیک طراح جئون🖇part40
طراح جئون🖇 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤#part40
🖤
🖤
🖤
کباب هارو آماده کردیم و با کیمچی زدیم به بدن وای چق حال داد و چق خوشمزه بود آخرشم سوجو هارو خوردیم حسابی مست کردیم و باهم بازی جرعت حقیقت کردیم و بطری رو چرخوندیم و افتاد به من و کوک
کوک:همین الان منو بوس کن
ا/ت:چی الان جلو هنه
کوک:بله جلو هنه
منم رفتم نزدیک کوک و بوسش کردم و ته و سوآ هم با چهار تا چشم بهرما نکاه میکردن
بعدشم بطری رو جرخوندیم و افتاد به سوآ و ته
ته:بیل رو مام بشین
ا/ت:عهه این خیلی آسون
سوآ:یکم خجالت میکشیدم ولی رفتم نشستم و دوباره بطری رو چرخوندیم و افتاد به ا/ت و ته
ته:هنوز حسی بهم داری
یه دفه دیدم کوک اخماش رفت توی هم و سوا هم تز روی پای ته بلند شد
ا/ت:عهم من هنو گشنمه
ته:موضوع رو عوض نکن
ا/ت:نه دیگع حسس بهت ندارم و فقط به عتوان یه دوست بهت نکاه جیکنم من الان کوک رو از جونمم بیشتر دوست دارم
بعد دیدم کوک منو بغل کرد و لبخند زد
ته:خوب خوبه
سوآ:دیگه بریم بخوابیم
کوک:اره بزیم
همون رفتیم توی اتاقمون و خوابیدیم
ویو ا/ت
زفتم با کوک روی تخت خوابیدیم که من صدام در اومد آخه خیلی دلن درد نیکرد ولی تا الان خودمو کنترل کردم
_چیشده
+دلم خیلی درد میکنه
_خو بیه بزیم دکار
+نه بابه چیزی نیسا
_پس وایسا برات قرص بیارم
+قرص هوردم
_هالا واسا یکی دیگه هن برلت بیهرم
کوک رفت پایین و یه قرص اورد خوردم بعدشم یه کم آروم تر شدم و گرفتم خواییدم
ساری برای غلط املایی ها وقت ندارم و باید تند تند تایپ کنم ولی سعی میکنم درستشون کنم
🖤#part40
🖤
🖤
🖤
کباب هارو آماده کردیم و با کیمچی زدیم به بدن وای چق حال داد و چق خوشمزه بود آخرشم سوجو هارو خوردیم حسابی مست کردیم و باهم بازی جرعت حقیقت کردیم و بطری رو چرخوندیم و افتاد به من و کوک
کوک:همین الان منو بوس کن
ا/ت:چی الان جلو هنه
کوک:بله جلو هنه
منم رفتم نزدیک کوک و بوسش کردم و ته و سوآ هم با چهار تا چشم بهرما نکاه میکردن
بعدشم بطری رو جرخوندیم و افتاد به سوآ و ته
ته:بیل رو مام بشین
ا/ت:عهه این خیلی آسون
سوآ:یکم خجالت میکشیدم ولی رفتم نشستم و دوباره بطری رو چرخوندیم و افتاد به ا/ت و ته
ته:هنوز حسی بهم داری
یه دفه دیدم کوک اخماش رفت توی هم و سوا هم تز روی پای ته بلند شد
ا/ت:عهم من هنو گشنمه
ته:موضوع رو عوض نکن
ا/ت:نه دیگع حسس بهت ندارم و فقط به عتوان یه دوست بهت نکاه جیکنم من الان کوک رو از جونمم بیشتر دوست دارم
بعد دیدم کوک منو بغل کرد و لبخند زد
ته:خوب خوبه
سوآ:دیگه بریم بخوابیم
کوک:اره بزیم
همون رفتیم توی اتاقمون و خوابیدیم
ویو ا/ت
زفتم با کوک روی تخت خوابیدیم که من صدام در اومد آخه خیلی دلن درد نیکرد ولی تا الان خودمو کنترل کردم
_چیشده
+دلم خیلی درد میکنه
_خو بیه بزیم دکار
+نه بابه چیزی نیسا
_پس وایسا برات قرص بیارم
+قرص هوردم
_هالا واسا یکی دیگه هن برلت بیهرم
کوک رفت پایین و یه قرص اورد خوردم بعدشم یه کم آروم تر شدم و گرفتم خواییدم
ساری برای غلط املایی ها وقت ندارم و باید تند تند تایپ کنم ولی سعی میکنم درستشون کنم
۲.۷k
۱۶ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.