عضو هشتم
عضو هشتم
( تا ابد به یادم موند )
پارت هشتم
ات: تا وقتی خواهرم باهام نیاد منم نمیام
منیجر: باشه شماره خواهرتو دارم بهش بگو هر عکسی میگم از کارت شناسایی و بقیه چیزا برام بفرسته
ات: باشه بهش میگم
منیجر: خداحافظ
ات: خداحافظ.....سورن
سورن: هان
ات: منیجرمون پیامت میده هر عکسی میگه بفرست
سورن: براچی
ات: میخواد برات بلیط بگیره بریم نیویورک گفتن من حتما باید برم
سورن: باشه
دو ساعت بعد
ات: بله
منیجر: بلیط برات گرفتم ولی برای امروز نداشت شد برای دو روز دیگه پسرا رو میفرستم برن شماها بعد بیاین توهم با خواهرت بیا
ات: باشه ممنون
دو روز بعد
شب ( نیویورک)
یه شلوار بگو مشکی با یه بلیز آستین بلند مشکی پوشیده بودم
با پسرا نشسته بودیم دور هم داخل سالن و داشت همه ی کارهامون به صورت لایو پخش میشد
جین: خب کارگردان چیکار کنیم؟
کارگردان: نفری یه پاکت بر میدارید چون سه تا اتاق داریم یه اتاقا باید دونفر نفر بخوابن و داخل بقیه سه تا ...رنگای هرکس باهم افتاد میرن داخل اتاقاشون
همه رفتیم یه پاکت برداشتیم و باز کردیم
به من رنگ قرمز افتاده بود برام مهم نبود با کی بیوفتم فقط میخوام با اون دوتا نیوفتم ( جونگ کوک و تهیونگ)
تهیونگ: ما باهم افتادیم
جونگکوک: یس..فکر کنم اتاق ما دونفرس
جیهوپ: ات مال تو چه رنگیه؟
ات:قرمز
پسرا: 😳
جونگکوک: یعنی با ما دوتا تو یه اتاقی ؟
ات: مگه چه رنگین ؟
تهیونگ: قرمز
ات: من نمی...
شوگا پرید وسط حرفم
شوگا: عهه من و جیهوپ و جینم تو یه اتاقیم
نامجون: من و جیمینم باهمیم
یک ساعت بعد
کلی چیز میز گفتن و من همش یه گوشه نشسته بودم و به این بدشانسی و بدبختی خودم فکر میکردم
کارگردان: خسته نباشید
پسرا: مرسی .. ممنون
کارگردان: کل اینجا به جز اتاق خواب ها هم دوربین هست هم ظبط صدا و قراره بعداً پخش بشه پس حواستون به کاراتون باشه
پسرا: چشم
ات: قول نمیدم ( آروم)
بعد از رفتن همه تنها شدیم ولی خب راحت نبودیم چون همه ی کار هامون ظبط میشد
جیهوپ: بریم بخوابیم من خیلی خستم
همه: بریم
اومدم برم تو اتاق که نامجون دستمو کشید
نامجون: میخوای بیای پیش من بخوابی؟
ات: همینطوری حرف هایی که میزنن دربارم زیاده نمیخوام بیشتر بشه
نامجون: باشه ...باهم تو موبایل حرف میزنیم
ات: باشه شب بخیر
نامجون: شب بخیر
از زبون نامجون
تهیونگ و جونگ کوک کشوندم تو اتاقم جیمینم نشسته بود رو تخت
( تا ابد به یادم موند )
پارت هشتم
ات: تا وقتی خواهرم باهام نیاد منم نمیام
منیجر: باشه شماره خواهرتو دارم بهش بگو هر عکسی میگم از کارت شناسایی و بقیه چیزا برام بفرسته
ات: باشه بهش میگم
منیجر: خداحافظ
ات: خداحافظ.....سورن
سورن: هان
ات: منیجرمون پیامت میده هر عکسی میگه بفرست
سورن: براچی
ات: میخواد برات بلیط بگیره بریم نیویورک گفتن من حتما باید برم
سورن: باشه
دو ساعت بعد
ات: بله
منیجر: بلیط برات گرفتم ولی برای امروز نداشت شد برای دو روز دیگه پسرا رو میفرستم برن شماها بعد بیاین توهم با خواهرت بیا
ات: باشه ممنون
دو روز بعد
شب ( نیویورک)
یه شلوار بگو مشکی با یه بلیز آستین بلند مشکی پوشیده بودم
با پسرا نشسته بودیم دور هم داخل سالن و داشت همه ی کارهامون به صورت لایو پخش میشد
جین: خب کارگردان چیکار کنیم؟
کارگردان: نفری یه پاکت بر میدارید چون سه تا اتاق داریم یه اتاقا باید دونفر نفر بخوابن و داخل بقیه سه تا ...رنگای هرکس باهم افتاد میرن داخل اتاقاشون
همه رفتیم یه پاکت برداشتیم و باز کردیم
به من رنگ قرمز افتاده بود برام مهم نبود با کی بیوفتم فقط میخوام با اون دوتا نیوفتم ( جونگ کوک و تهیونگ)
تهیونگ: ما باهم افتادیم
جونگکوک: یس..فکر کنم اتاق ما دونفرس
جیهوپ: ات مال تو چه رنگیه؟
ات:قرمز
پسرا: 😳
جونگکوک: یعنی با ما دوتا تو یه اتاقی ؟
ات: مگه چه رنگین ؟
تهیونگ: قرمز
ات: من نمی...
شوگا پرید وسط حرفم
شوگا: عهه من و جیهوپ و جینم تو یه اتاقیم
نامجون: من و جیمینم باهمیم
یک ساعت بعد
کلی چیز میز گفتن و من همش یه گوشه نشسته بودم و به این بدشانسی و بدبختی خودم فکر میکردم
کارگردان: خسته نباشید
پسرا: مرسی .. ممنون
کارگردان: کل اینجا به جز اتاق خواب ها هم دوربین هست هم ظبط صدا و قراره بعداً پخش بشه پس حواستون به کاراتون باشه
پسرا: چشم
ات: قول نمیدم ( آروم)
بعد از رفتن همه تنها شدیم ولی خب راحت نبودیم چون همه ی کار هامون ظبط میشد
جیهوپ: بریم بخوابیم من خیلی خستم
همه: بریم
اومدم برم تو اتاق که نامجون دستمو کشید
نامجون: میخوای بیای پیش من بخوابی؟
ات: همینطوری حرف هایی که میزنن دربارم زیاده نمیخوام بیشتر بشه
نامجون: باشه ...باهم تو موبایل حرف میزنیم
ات: باشه شب بخیر
نامجون: شب بخیر
از زبون نامجون
تهیونگ و جونگ کوک کشوندم تو اتاقم جیمینم نشسته بود رو تخت
- ۱۷.۲k
- ۲۷ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط