thebuildinginfogyg پارت

#the_building_infogyg #پارت25
رکسانا
هننن باید باشما بیام دانشکده نههه
اونجا پر خونخواره
رزا:خودم مواظبتم اگه ته هم حواسش
نباشه بهت
من:من یکم میترسم ببینم اینجا غیر
حضوری نمیشه برداشت
رزا:نمیدونم.اما فک کنم بیایی ضرر نمی کنی
من:اگه اومدم نخواستم بیام غیر
حضوری برمیدارم
رزا:باشه اینو بزن به لباست
پیکسل قشنگی بودش اما نوشته بود
کیم روش
من:رزا اینکه فامیلیه شماست
رزا:ببین این مدرسه یکم عجیبه خاندان
هایی متفاوتی از گرگینه ها هستن
وبعدشم اینا از خاندان اول تا سوم
درجه بندی میشه
من:شما چندمین
رزا:خوب خاندان شماره یک خاندان
سلطنتی هستن بعداخاندان اشراف بالا یعنی خاندان ماکیم، هیونگ ،مین،هو هستیم
من:یعنی هرچهارتاتون یعنی
رزا:درسته چون تفاوتی نداشتیم برای همین خوب بپوش بیا پایین
من:باشه مرسی
لباس پوشیدم خیلی شیک وقشنگ
بودش رفتم پایین دیدم رزا هم همون
لباس پوشیده شبیه جادوگرا میشد اگه
کلاه میذاشت رزا لبخندی زد ته هم
ریلکس و سرد.مثل همیشه سوار ماشین
شدیم
ته:ممکن به یه سری دلیل ازکنارمن
یارزا نمیشه جم بخوری فقط موقعی
که میری کلاس فهمیدی
من:آره
ته:چیزی از قلم ننداختی
من:نه بچ...
که دوباره دماغش دود داد بیرون من:نه بچه ننداختم
حرصی که میخورد وارد دانشکده
شدیم داشتم از خوشی قش میکردم
آچا وبقیه بودن برگشت اشکاش تو
چشماش جم...
دیدگاه ها (۵)

#پارت26 #the_building_infogyg سوک وارد عمارتش شدم حالا فهمید...

#the_building_infogyg #پارت27می.یونگ خوابم گرفته بود حسابی ه...

#the_building_infogyg #پارت24چانیول بهش نگاه کردم لباس خاندا...

#the_building_infogyg #پارت23آچا دلم میخواست دربرم اما چطوری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط