نبض من
#نبضمن
P:19
دخترک با قدما بلند از اونجا دور شد معدش شروع کرد به تیر کشیدن اون اون ته ته خودش بود چقدر تغییر کرده بود نمیدونست باید خوشحال باشه یا ناراحت رویه صندلی کنار کوک نشست کوک دستشو دور کمره اما حلقه کرد و به خودش نزدیکش کرد
•حالت خوبه اما
+ها؟آره خوبم خوبم
کوک بوسه ای رو لب اما زد اما با تعجب به کوک نگاه کرد
•دارن نگامون میکنن
به سمت اونور برگشت با دیدن چشمایی که از عصبانیت یکیش میپرخید ضربان قلبش بالا رفت به طرف کوک برگشت و بوسیدش لبخند فیکی زد پسرک پاهاشو از عصبانیت تکون میداد اما غمه بزرگی رو سینش بود دخترک بخاطر درد معدش بلند شد و به سمت حیاط رفت و مابین درختا رو تپه سنگی نشست و شروع کرد گریه کردن دستشو رو معدش گذاشت هر گریش مساوی بود با درد معدش دستشو رو معدش گذاشت پاکت سیگارش رو از تو کیفش برداشت و دو بار پشت سرهم نخ به نخ کشید دستاش میلرزید همون موقعه صدایی از پشت سرش شنید نباید برمیگشت ولی قلبش نمیزاشت بلند شد و به طرفش برگشت سیگارشو زیر پاش انداخت و به پسرک نگاه کرد پسرک آروم آروم نزدیکش شد
+چیزی شده جناب کیم
پسرک خنده هیستریکی کرد
×جناب کیم؟انقدر واست غریبه شدم
+ما باهم صنمی داشتیم؟
اما عطری به خودش زد داشت میرفت که ته دویید و جلوش وایستاد و دست اما رو گرفت که اما دستشو محکم پس زد
+به من دست نزن
×این همه دنبالت نگشتم که حالا باهام غریبگی میکنی
+همون موقع که داشتی گولم میزدی باید فکر همین جاهاشو میکردی
×چه گول زدنی لعنتی(عربدع) اگه بهت میگفتم بازم بهم اعتماد میکردی؟نه نمیکردی فکر کردی برا من راحت بود؟
+نه برا تو راحت بود نه برا من شاید اگه میگفتی اینجوری نمیشد
×نمیخواستم بخاطرم آسیب ببینی بفهم اما(عربدع) من یه مریض روانیم که دو دقیقه بعدش هیچکس و نمیشناسم (عربدع) همونقدر که تو درد کشیدی منم کشیدم اگه میفهمیدی مثل بقیه بهم میگفتی روانی(عربدع)
همه جا سکوت شد
×ولی حالا میبینم الکی منتظر یکی بودم که حالا دست تو دست با بهترین رفیقم اومد تو عمارت برادرم
+اونطور که فکر میکنی نیست(داد و جیغ)
×پس چجوریه(عربدع)
P:19
دخترک با قدما بلند از اونجا دور شد معدش شروع کرد به تیر کشیدن اون اون ته ته خودش بود چقدر تغییر کرده بود نمیدونست باید خوشحال باشه یا ناراحت رویه صندلی کنار کوک نشست کوک دستشو دور کمره اما حلقه کرد و به خودش نزدیکش کرد
•حالت خوبه اما
+ها؟آره خوبم خوبم
کوک بوسه ای رو لب اما زد اما با تعجب به کوک نگاه کرد
•دارن نگامون میکنن
به سمت اونور برگشت با دیدن چشمایی که از عصبانیت یکیش میپرخید ضربان قلبش بالا رفت به طرف کوک برگشت و بوسیدش لبخند فیکی زد پسرک پاهاشو از عصبانیت تکون میداد اما غمه بزرگی رو سینش بود دخترک بخاطر درد معدش بلند شد و به سمت حیاط رفت و مابین درختا رو تپه سنگی نشست و شروع کرد گریه کردن دستشو رو معدش گذاشت هر گریش مساوی بود با درد معدش دستشو رو معدش گذاشت پاکت سیگارش رو از تو کیفش برداشت و دو بار پشت سرهم نخ به نخ کشید دستاش میلرزید همون موقعه صدایی از پشت سرش شنید نباید برمیگشت ولی قلبش نمیزاشت بلند شد و به طرفش برگشت سیگارشو زیر پاش انداخت و به پسرک نگاه کرد پسرک آروم آروم نزدیکش شد
+چیزی شده جناب کیم
پسرک خنده هیستریکی کرد
×جناب کیم؟انقدر واست غریبه شدم
+ما باهم صنمی داشتیم؟
اما عطری به خودش زد داشت میرفت که ته دویید و جلوش وایستاد و دست اما رو گرفت که اما دستشو محکم پس زد
+به من دست نزن
×این همه دنبالت نگشتم که حالا باهام غریبگی میکنی
+همون موقع که داشتی گولم میزدی باید فکر همین جاهاشو میکردی
×چه گول زدنی لعنتی(عربدع) اگه بهت میگفتم بازم بهم اعتماد میکردی؟نه نمیکردی فکر کردی برا من راحت بود؟
+نه برا تو راحت بود نه برا من شاید اگه میگفتی اینجوری نمیشد
×نمیخواستم بخاطرم آسیب ببینی بفهم اما(عربدع) من یه مریض روانیم که دو دقیقه بعدش هیچکس و نمیشناسم (عربدع) همونقدر که تو درد کشیدی منم کشیدم اگه میفهمیدی مثل بقیه بهم میگفتی روانی(عربدع)
همه جا سکوت شد
×ولی حالا میبینم الکی منتظر یکی بودم که حالا دست تو دست با بهترین رفیقم اومد تو عمارت برادرم
+اونطور که فکر میکنی نیست(داد و جیغ)
×پس چجوریه(عربدع)
۱۰.۴k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.