نبض من
#نبضمن
P:20
+من فقط خدمتکار عمارتشم بردشم اون اربابه من دستور داد منم اطاعت کردم اگه مخالفت میکردم م منو منو....
حرفش با برخورد لبایه نرم و سردی قطع شد دستایع پر زورش دور بدنشو گرفته بود طولی نکشید اونم همراهیش کرد ته موهایه دخترک رو محکم گرفته بود و لبایه دخترک رو مک میزد دستشو رو کمر باریک دخترک گذاشت و نوازشش میکرد بعد پنج مین با تنگ نفس از هم جدا شدن ته محکم اما رو بغل کرد
×دلم برات یزره شده بود یزره سه سال ازت دور بودم سه سال آرامش نداشتم
+چطوری تونستی تنهام بزاری وقتی حالم داشت بدتر و بدتر میشد کجا بودی (گریه شدید)
×فقط خواستم تو در امان باشی نمیخواستم بهت آسیب بزنم میدونستم چقدر ظریف و شکننده ای واسه ضربه هایی که بهت میزدم
هردو از هم جدا شدن که اما بخاطر درد معدش دستشو رو معدش گذاشت ته که متوجه حال بده اما شده بود با نگرانی لب زد
×حالت خوبه اما
+خوبم چیزی نیست ناراحتی معده دارم
همون موقع صدا داد کوک اومد اما ترسید
+م م من باید برم ته عصبی میشه
×کجا فکر کردی میزارم بری
+همینجوریشم دیر کردم میدونم دوستا خوبی هستید اینجوری رابطتون بهم میخوره
×ولی اما تو حالت خوب نیست
+چیزی نیست داروهامو جا گذاشتم وگرنه الان خوب بودم
×اما
+برو دیگه ته
•اما(داد)
+خواهش میکنم
ته اخمی کرد
×نه
ته کمر اما رو گرفت بغلش کرد و سمت در عمارت دویید در عمارت رو برا ته باز کردن
+تهیونگ داری چیکار میکنی
×حرف نباشه میریم عمارت من
+جئون میکشتم
×تا وقتی من هستم دستش بهت نمیخوره حالا که پیدات کردم نمیخوام دست کسه دیگه باشی شده تو رو ازش میخرم چون میدونم واسه پول هرکاری میکنه
ته إما رو تو ماشین نشوند و خودشم پشت فرمون نشست کتشو در آورد و پشت ماشین انداخت
P:20
+من فقط خدمتکار عمارتشم بردشم اون اربابه من دستور داد منم اطاعت کردم اگه مخالفت میکردم م منو منو....
حرفش با برخورد لبایه نرم و سردی قطع شد دستایع پر زورش دور بدنشو گرفته بود طولی نکشید اونم همراهیش کرد ته موهایه دخترک رو محکم گرفته بود و لبایه دخترک رو مک میزد دستشو رو کمر باریک دخترک گذاشت و نوازشش میکرد بعد پنج مین با تنگ نفس از هم جدا شدن ته محکم اما رو بغل کرد
×دلم برات یزره شده بود یزره سه سال ازت دور بودم سه سال آرامش نداشتم
+چطوری تونستی تنهام بزاری وقتی حالم داشت بدتر و بدتر میشد کجا بودی (گریه شدید)
×فقط خواستم تو در امان باشی نمیخواستم بهت آسیب بزنم میدونستم چقدر ظریف و شکننده ای واسه ضربه هایی که بهت میزدم
هردو از هم جدا شدن که اما بخاطر درد معدش دستشو رو معدش گذاشت ته که متوجه حال بده اما شده بود با نگرانی لب زد
×حالت خوبه اما
+خوبم چیزی نیست ناراحتی معده دارم
همون موقع صدا داد کوک اومد اما ترسید
+م م من باید برم ته عصبی میشه
×کجا فکر کردی میزارم بری
+همینجوریشم دیر کردم میدونم دوستا خوبی هستید اینجوری رابطتون بهم میخوره
×ولی اما تو حالت خوب نیست
+چیزی نیست داروهامو جا گذاشتم وگرنه الان خوب بودم
×اما
+برو دیگه ته
•اما(داد)
+خواهش میکنم
ته اخمی کرد
×نه
ته کمر اما رو گرفت بغلش کرد و سمت در عمارت دویید در عمارت رو برا ته باز کردن
+تهیونگ داری چیکار میکنی
×حرف نباشه میریم عمارت من
+جئون میکشتم
×تا وقتی من هستم دستش بهت نمیخوره حالا که پیدات کردم نمیخوام دست کسه دیگه باشی شده تو رو ازش میخرم چون میدونم واسه پول هرکاری میکنه
ته إما رو تو ماشین نشوند و خودشم پشت فرمون نشست کتشو در آورد و پشت ماشین انداخت
۱۱.۸k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.