پرنسس سرخ
پرنسس سرخ
Part_12
چشم چرخوندم و دیدم تو یه سبد خوابیده و روش پتوی کوچیکی انداخته بودن. #من وقتی تو اون حالت بودم دید واضحی به اطرافم نداشتم ولی دیدم که جودی هم وضع مناسبی نداره اونم مث من... لوهان : به اتفاقی که برای خودت و گربت افتاد فکر نکن. با سردرگمی سر تکون دادم. لوهان : پسرا از کاری که اون موقع کردن پشیمونن اگه بخوای می تونیم با هم بریم پایین اونا بهت آسیب نمی رسونن. #شما ها..یعنی اونا هیولایی چیزی هستن ؟ لوهان : فهمیدنش الان برای تو مناسب نیست.
با کمک لوهان از پله ها رفتم پایین. پسرا همشون تو سالن نشسته بودن تا متوجه ی ما دوتا شدن از جاشون بلند شدن و اومدن جلوی پله ها ایستادن. لی : حالت چطوره ؟ #خوبم ممنون. بازوی لوهان رو تو دستام فشردم. لوهان : چیزی شده ؟ #سرم داره گیج می ره. خواستم بیوفتم که براید استایل بغلم کرد رو یکی از مبلا منو گذاشت اونجا. شیومین برام یه لیوان آب اورد. سوهو : چرا از اتاقش اوردیش بیرون ؟ کریس : راست میگه ببین هنوز از ما می ترسه. #هر کس دیگه ای هم بود می ترسید. سهون : بووو. #هه هه چقد ترسیدم. سهون : همین الان گفتی ازمون می ترسی. لوهان خواست بره که دستشو کشیدم. #میشه پیشم بشینی ؟ لوهان لبخندی زد و کنارم نشست. دستمو دور بازوش حلقه کردم و سرمو گذاشتم رو شونش. یه جورایی بهش یه حس نزدیکی داشتم. سوهو : از فردا کریس بهت درس میده ولی روشش با مادرت متفاوته. #من با اون وحشی تو یه اتاق نمی مونم. کریس : هییی حرف دهنتو بفهم ریزه. #اگه اینکار رو نکنم چی میشه ؟ کریس : دیگه داری شورشو در میاری. سوهو : بسهه. همه ساکت شدن. سوهو : هر روز همراه چانیول و بکهیون می ری تو باغ تا باهات تمرین کنن. #چرا باید باهام تمرین کنن ؟ سوهو : انقد سوال نکن. #من الان گشنمه و می خوام حالا که از دست شماها جون سالم به در بردم یه چیزی بخورم. تائو : دیگه چی.. #انسانا به آب ، هوا ، آزادی و غذا احتیاج دارن و اگه اینا نباشن می میرن شما ها الان آزادی رو از من گرفتید نکنه می خوایید بقیشم ازم بگیرید ؟ چانیول : سوهو فکر کنم این بچه ادب کردنش بیشتر از یه هفته وقت ببره جان تو خیلی سخته😂 بکهیون : زبونشو برم من😂
*سره میز شام* #آقای دراز میشه لطفا... کریس : چی زر زر کردی ؟ #آها یادم رفت بگم من برای همتون یه لقب گذاشتم ولی چون تو و چانیول دوتاتون درازید تو شدی دراز شماره یک و اون شده دراز شماره دو. چانیول : اون وقت لقبای بقیه چیه ؟ هم داشتن با چشمای ریز شده نگام می کردن حتی سوهو. #چیزه من سیر شدم می خوام برم بخوابم شب بخیر. شیومین : از اتاق نباید بیای بیرون. لی : اگه بیای بیرون چیزای خوبی انتطارتو نمی کشه. آب گلومو به سختی قورت دادم که سوزش ریزی انتهای گلوم حس کردم و افتادم رو سرفه.
Part_12
چشم چرخوندم و دیدم تو یه سبد خوابیده و روش پتوی کوچیکی انداخته بودن. #من وقتی تو اون حالت بودم دید واضحی به اطرافم نداشتم ولی دیدم که جودی هم وضع مناسبی نداره اونم مث من... لوهان : به اتفاقی که برای خودت و گربت افتاد فکر نکن. با سردرگمی سر تکون دادم. لوهان : پسرا از کاری که اون موقع کردن پشیمونن اگه بخوای می تونیم با هم بریم پایین اونا بهت آسیب نمی رسونن. #شما ها..یعنی اونا هیولایی چیزی هستن ؟ لوهان : فهمیدنش الان برای تو مناسب نیست.
با کمک لوهان از پله ها رفتم پایین. پسرا همشون تو سالن نشسته بودن تا متوجه ی ما دوتا شدن از جاشون بلند شدن و اومدن جلوی پله ها ایستادن. لی : حالت چطوره ؟ #خوبم ممنون. بازوی لوهان رو تو دستام فشردم. لوهان : چیزی شده ؟ #سرم داره گیج می ره. خواستم بیوفتم که براید استایل بغلم کرد رو یکی از مبلا منو گذاشت اونجا. شیومین برام یه لیوان آب اورد. سوهو : چرا از اتاقش اوردیش بیرون ؟ کریس : راست میگه ببین هنوز از ما می ترسه. #هر کس دیگه ای هم بود می ترسید. سهون : بووو. #هه هه چقد ترسیدم. سهون : همین الان گفتی ازمون می ترسی. لوهان خواست بره که دستشو کشیدم. #میشه پیشم بشینی ؟ لوهان لبخندی زد و کنارم نشست. دستمو دور بازوش حلقه کردم و سرمو گذاشتم رو شونش. یه جورایی بهش یه حس نزدیکی داشتم. سوهو : از فردا کریس بهت درس میده ولی روشش با مادرت متفاوته. #من با اون وحشی تو یه اتاق نمی مونم. کریس : هییی حرف دهنتو بفهم ریزه. #اگه اینکار رو نکنم چی میشه ؟ کریس : دیگه داری شورشو در میاری. سوهو : بسهه. همه ساکت شدن. سوهو : هر روز همراه چانیول و بکهیون می ری تو باغ تا باهات تمرین کنن. #چرا باید باهام تمرین کنن ؟ سوهو : انقد سوال نکن. #من الان گشنمه و می خوام حالا که از دست شماها جون سالم به در بردم یه چیزی بخورم. تائو : دیگه چی.. #انسانا به آب ، هوا ، آزادی و غذا احتیاج دارن و اگه اینا نباشن می میرن شما ها الان آزادی رو از من گرفتید نکنه می خوایید بقیشم ازم بگیرید ؟ چانیول : سوهو فکر کنم این بچه ادب کردنش بیشتر از یه هفته وقت ببره جان تو خیلی سخته😂 بکهیون : زبونشو برم من😂
*سره میز شام* #آقای دراز میشه لطفا... کریس : چی زر زر کردی ؟ #آها یادم رفت بگم من برای همتون یه لقب گذاشتم ولی چون تو و چانیول دوتاتون درازید تو شدی دراز شماره یک و اون شده دراز شماره دو. چانیول : اون وقت لقبای بقیه چیه ؟ هم داشتن با چشمای ریز شده نگام می کردن حتی سوهو. #چیزه من سیر شدم می خوام برم بخوابم شب بخیر. شیومین : از اتاق نباید بیای بیرون. لی : اگه بیای بیرون چیزای خوبی انتطارتو نمی کشه. آب گلومو به سختی قورت دادم که سوزش ریزی انتهای گلوم حس کردم و افتادم رو سرفه.
۳.۴k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.