پارت ۲
پارت ۲
ات ویو
اون ...اون جولیا بود دختر آناو چانگ یه سال از من بزرگتر بود( آنا قبل از اینکه با پدر ات ازدواج کنه با چانگ رابطه داشته و جولیا به دنیا اومده)
ات ویو
با دیدن جولیا ترسیدم ولی زود خودمو جمع کردم یه پوزخند زدم که جولیا بیشتر حرصی شد منم به دیوار کناریم تکیه دادم
جولیا یه چشم غره ای به من رفتو رفت طرف چانگ نرسیده به چانگ ایستاد و صدای فاکیشو ناز کردو باباشو یعنی چانگ صدا زد
چانگ که داشت مهموناشو بدرقه میکرد بعد از رفتن مهموناش به طرف جولیا اومد
فقط خدا میدونه که جولیا چی سرهم کرد و به چانگ گفت که قیافش یهو اونجور عصبی وترسناک شد بعد جولیا روبه من کرد و یه لبخند فاوی زد و از کنارم رد شد
چانگ نگاه عصبیشو به من داد و به م اشاره کرد که برم اتاقم داشتم از پله ها میرفتم بالا که با حرف چانگ که بیشتر شبیه داد بود متوقف شدم
چانگ:ات (با صدای بلند)
برگشتم سمتش.....
<این پارت شرط نداره>
ات ویو
اون ...اون جولیا بود دختر آناو چانگ یه سال از من بزرگتر بود( آنا قبل از اینکه با پدر ات ازدواج کنه با چانگ رابطه داشته و جولیا به دنیا اومده)
ات ویو
با دیدن جولیا ترسیدم ولی زود خودمو جمع کردم یه پوزخند زدم که جولیا بیشتر حرصی شد منم به دیوار کناریم تکیه دادم
جولیا یه چشم غره ای به من رفتو رفت طرف چانگ نرسیده به چانگ ایستاد و صدای فاکیشو ناز کردو باباشو یعنی چانگ صدا زد
چانگ که داشت مهموناشو بدرقه میکرد بعد از رفتن مهموناش به طرف جولیا اومد
فقط خدا میدونه که جولیا چی سرهم کرد و به چانگ گفت که قیافش یهو اونجور عصبی وترسناک شد بعد جولیا روبه من کرد و یه لبخند فاوی زد و از کنارم رد شد
چانگ نگاه عصبیشو به من داد و به م اشاره کرد که برم اتاقم داشتم از پله ها میرفتم بالا که با حرف چانگ که بیشتر شبیه داد بود متوقف شدم
چانگ:ات (با صدای بلند)
برگشتم سمتش.....
<این پارت شرط نداره>
۴.۲k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.