دوست پسر مافیای من پارت ۱۱=
دوست پسر مافیای من پارت ۱۱=
*میسو و مینسو جفتشون با لیموزین به سوی عمارت کوک حرکت کردند و وارد عمارت شدن ک شلوغ بود و همه داشتند میرقصیدند بوی الکل و سیگار هم پیچیده بود
_:اهه خفه شدم
+:آره منم ولی چقدر بزرگه عمارتش
_:آره خیلی عع تهیونگ من رفتم پیشش
+:یااا وایسا منو تنها نزار
_:برو پیش کوک من رفتم
+:عع وایسا
_:بای
+:خیلی بیشعوری
از زبان کوک
داشتم با اعضا مشروب میخوردم (اعضا همون اعضای بی تی اس هستن ک اونا هم مافیان)
ک چشمم به میسو افتاد مینسو از کنارش رفت و تنها بود چشمم به لباسش خورد خیلی باز بود مغزم داشت منفجر میشد از عصبانیت ولی فعلا نسبتی نداریم باید کنترل کنم خودمو شب به حسابش میرسم دختر کوچولوم
+:اون مینسو بیشعور رفت الان تنهام همینجوری داشتم راه میرفتم ک به یکی برخوردم برگشتم دیدم ی پسره اون اون هوانگ این یوپ بود(هوانگ این یوپ توی دبیرستان رفیق صمیمی میسو بود ولی این یوپ عاشق میسو میشه و بهش اعتراف میکنه میسو قبولش نمیکنه این یکپ هم میگه من نمیتونم باهات رابطه معمولی داشته باشم دیگ از اون به بعد باهم کات کردن)
[علامت این یوپ"]
":وایی خودتی میسو
+:آره منم تو اینجا چیکار میکنی پسر خوبی
":آره خوبم تو اینجا چیکار میکنی اومدی مهمونی مافیایی
+:مهمونی مافیایی چیه دیگ داشتیم باهم حرف میزدیم توی حیاط عمارت دستم توسط کسی گرفته شد برگشتم دید کوکه
+:یاا چیکار میکنی ولم کن
=:ساکت باش هوانگ به چه جرعتی با دوست دختر من حرف میزنی ؟
+:چی میکی واسه خودت تو ؟
=:تو ساکت شو تا همینجا به فاکت ندادم
":چی میگه این میسو دوست پسرته ؟
+:نه بابا چرت میگه دستمو ول کن
=:آره نیستم ولی تا دقایقی دیگر قراره بزودی بشم
":یعنی چی ؟
=:میبینی حالا
از دست میسو گرفتم بردمش بالا توی اتاقم
=:برا چی با اون مرتیکه حرف میزدی هاااا؟(باداد)
+:به تو چه ربطی داره اصلا هااا؟(باداد)
=:هوش صداتو نبر بالا ربطش هم اینکه ک من عاشقتم نمیتونم ببینم عشقم با ی پسر دیگ حرف میزنه
+:چی میگی شوخی میکنی دیگ؟
=:من باتو شوخی دارم؟(جدی)
+:ولی آخه
=:من دوست دارم میسو امروز هم جلوی همه میخوام ازت خاستگاری کنم حست به من چیه ؟
+:ولی من الان نمیتونم جواب بدم
=:یعنی دوسم نداری ؟
از زبان میسو
راستش دوسش داشتم ولی ضایع بود زود جواب میدادم
+:چرا یعنی نه نمیدونم اص ک یهو حرفم قطع شد کوک منو کبوند به دیوار منو بین دیوار و دستاش قفل کرد داشت لبامو میبوسید دستام هم از پشت گرفته بود هیچ تکونی نمیتونستم بخورم تا اینکه با کمبود نفس ازم جدا شد
=:اومم خیلی خوش مزه ای بیب مزه توت فرنگی میدی
+:چیکار کردی تو برا چی منو بوسیدی ؟
=:میسو با خودت روراست باش میدونم ک دوستم داری پس بیا باهم باشیم
لایک فراموش نشود💋♥️
*میسو و مینسو جفتشون با لیموزین به سوی عمارت کوک حرکت کردند و وارد عمارت شدن ک شلوغ بود و همه داشتند میرقصیدند بوی الکل و سیگار هم پیچیده بود
_:اهه خفه شدم
+:آره منم ولی چقدر بزرگه عمارتش
_:آره خیلی عع تهیونگ من رفتم پیشش
+:یااا وایسا منو تنها نزار
_:برو پیش کوک من رفتم
+:عع وایسا
_:بای
+:خیلی بیشعوری
از زبان کوک
داشتم با اعضا مشروب میخوردم (اعضا همون اعضای بی تی اس هستن ک اونا هم مافیان)
ک چشمم به میسو افتاد مینسو از کنارش رفت و تنها بود چشمم به لباسش خورد خیلی باز بود مغزم داشت منفجر میشد از عصبانیت ولی فعلا نسبتی نداریم باید کنترل کنم خودمو شب به حسابش میرسم دختر کوچولوم
+:اون مینسو بیشعور رفت الان تنهام همینجوری داشتم راه میرفتم ک به یکی برخوردم برگشتم دیدم ی پسره اون اون هوانگ این یوپ بود(هوانگ این یوپ توی دبیرستان رفیق صمیمی میسو بود ولی این یوپ عاشق میسو میشه و بهش اعتراف میکنه میسو قبولش نمیکنه این یکپ هم میگه من نمیتونم باهات رابطه معمولی داشته باشم دیگ از اون به بعد باهم کات کردن)
[علامت این یوپ"]
":وایی خودتی میسو
+:آره منم تو اینجا چیکار میکنی پسر خوبی
":آره خوبم تو اینجا چیکار میکنی اومدی مهمونی مافیایی
+:مهمونی مافیایی چیه دیگ داشتیم باهم حرف میزدیم توی حیاط عمارت دستم توسط کسی گرفته شد برگشتم دید کوکه
+:یاا چیکار میکنی ولم کن
=:ساکت باش هوانگ به چه جرعتی با دوست دختر من حرف میزنی ؟
+:چی میکی واسه خودت تو ؟
=:تو ساکت شو تا همینجا به فاکت ندادم
":چی میگه این میسو دوست پسرته ؟
+:نه بابا چرت میگه دستمو ول کن
=:آره نیستم ولی تا دقایقی دیگر قراره بزودی بشم
":یعنی چی ؟
=:میبینی حالا
از دست میسو گرفتم بردمش بالا توی اتاقم
=:برا چی با اون مرتیکه حرف میزدی هاااا؟(باداد)
+:به تو چه ربطی داره اصلا هااا؟(باداد)
=:هوش صداتو نبر بالا ربطش هم اینکه ک من عاشقتم نمیتونم ببینم عشقم با ی پسر دیگ حرف میزنه
+:چی میگی شوخی میکنی دیگ؟
=:من باتو شوخی دارم؟(جدی)
+:ولی آخه
=:من دوست دارم میسو امروز هم جلوی همه میخوام ازت خاستگاری کنم حست به من چیه ؟
+:ولی من الان نمیتونم جواب بدم
=:یعنی دوسم نداری ؟
از زبان میسو
راستش دوسش داشتم ولی ضایع بود زود جواب میدادم
+:چرا یعنی نه نمیدونم اص ک یهو حرفم قطع شد کوک منو کبوند به دیوار منو بین دیوار و دستاش قفل کرد داشت لبامو میبوسید دستام هم از پشت گرفته بود هیچ تکونی نمیتونستم بخورم تا اینکه با کمبود نفس ازم جدا شد
=:اومم خیلی خوش مزه ای بیب مزه توت فرنگی میدی
+:چیکار کردی تو برا چی منو بوسیدی ؟
=:میسو با خودت روراست باش میدونم ک دوستم داری پس بیا باهم باشیم
لایک فراموش نشود💋♥️
۱۳.۸k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.