دوست پسر مافیای من پارت ۹=
دوست پسر مافیای من پارت ۹=
از زبان میسو
رفتم عمارت وارد شدم
+:هایی مینسو کجایی چند بار صداش زدم صدایی نشنیدم فک کنم رفته بهش زنگ زدم جواب نداد نگرانش شدم دیگ رفتم توی رخت خوابم با فکر اینکه مینسو کجاس خوابم برد
صبح از زبان کوک
از خواب بیدار شدم دیروز ته بهم پیام داد ک از دختره خوشش اومده بعدش باهم میخواد س.ک.س کنه میدونستم عاشقش میشه راستش خود من هم عاشق شدم ولی هنوز از حسم مطمئن نیستم تازه قراره کل شرکتشو بکشم بالا باید عشقشو فراموش کنم
از زبان مینسو
_:صبح با دل درد شدیدی بیدار شدم ک دیدم تهیونگ کنارم خوابیده داره دلمو ماساژ میده
×:صبحت بخیر بیبی
_:صبحت بخیر عشقم
×:خیلی درد داری ؟
_:خیلی بیشعوری دیروز مثل گاو توم میکوبیدی خوبه گفتم ک باکره ام
×:ببخشید بیبی خیلی بهت سخت گرفتم
_:چه کنم دیگ راستی گوشیم کجاست
×:بیا
گوشیو داد بهش
_:اوه اوه میسو ۵۰ بار زنگ زده
×:میسو کیه دیگ ؟
_:رفیق صمیمیمه
*زنگ زد به میسو
_:الو سلام چطوری
+:الوو معلوم هست تو کجایی از دیشب
_:داستانش طولانیه میام بهت میگم
+:یعنی چی پاشو ببینم وایسا نکنه ...
_:آره
+:واووو حدسم درست بود شت کردتت نه😂؟
_:ساکت شو بیشعور
+:وایی درد نداری😂
_:یااا چرا میخندی چرا خیلی دارم
+:هیچی بابا ولش کن راستی امشب تولد جئون جانگ کوکه زنگ زد دعوتم کرد قراره برم عمارتش
_:او خوش بگذره بهت تو هم سینگل برنگردیااا
+:بس کن فعلا برم من
_:اوک برو
×:بالاخره قطع کردی
_:خخ آره
×:راستی امشب تولد دوستمه باید بریم عمارتش
_:اسم دوستت چیه
×:جئون جانگ کوک چطور مگه
_:وا چجوری امروز میسو هم تولد جانگ کوک دعوت
×:کیم میسو ؟
_:آره از کجا میشناسیش؟
×:هااا طرف قرار داد کوکه جونگ کوک رفیق صمیمیمه
_:آهان ک اینطور
از زبان میسو
رفتم عمارت وارد شدم
+:هایی مینسو کجایی چند بار صداش زدم صدایی نشنیدم فک کنم رفته بهش زنگ زدم جواب نداد نگرانش شدم دیگ رفتم توی رخت خوابم با فکر اینکه مینسو کجاس خوابم برد
صبح از زبان کوک
از خواب بیدار شدم دیروز ته بهم پیام داد ک از دختره خوشش اومده بعدش باهم میخواد س.ک.س کنه میدونستم عاشقش میشه راستش خود من هم عاشق شدم ولی هنوز از حسم مطمئن نیستم تازه قراره کل شرکتشو بکشم بالا باید عشقشو فراموش کنم
از زبان مینسو
_:صبح با دل درد شدیدی بیدار شدم ک دیدم تهیونگ کنارم خوابیده داره دلمو ماساژ میده
×:صبحت بخیر بیبی
_:صبحت بخیر عشقم
×:خیلی درد داری ؟
_:خیلی بیشعوری دیروز مثل گاو توم میکوبیدی خوبه گفتم ک باکره ام
×:ببخشید بیبی خیلی بهت سخت گرفتم
_:چه کنم دیگ راستی گوشیم کجاست
×:بیا
گوشیو داد بهش
_:اوه اوه میسو ۵۰ بار زنگ زده
×:میسو کیه دیگ ؟
_:رفیق صمیمیمه
*زنگ زد به میسو
_:الو سلام چطوری
+:الوو معلوم هست تو کجایی از دیشب
_:داستانش طولانیه میام بهت میگم
+:یعنی چی پاشو ببینم وایسا نکنه ...
_:آره
+:واووو حدسم درست بود شت کردتت نه😂؟
_:ساکت شو بیشعور
+:وایی درد نداری😂
_:یااا چرا میخندی چرا خیلی دارم
+:هیچی بابا ولش کن راستی امشب تولد جئون جانگ کوکه زنگ زد دعوتم کرد قراره برم عمارتش
_:او خوش بگذره بهت تو هم سینگل برنگردیااا
+:بس کن فعلا برم من
_:اوک برو
×:بالاخره قطع کردی
_:خخ آره
×:راستی امشب تولد دوستمه باید بریم عمارتش
_:اسم دوستت چیه
×:جئون جانگ کوک چطور مگه
_:وا چجوری امروز میسو هم تولد جانگ کوک دعوت
×:کیم میسو ؟
_:آره از کجا میشناسیش؟
×:هااا طرف قرار داد کوکه جونگ کوک رفیق صمیمیمه
_:آهان ک اینطور
۱۵.۳k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.