وقتی قاتل زنش شدی...
وقتی قاتل زنش شدی...
پارت دهم
ویو جیمین
همینجوری داشتم با ا.ت حرف میزدم که خط دستگاه صاف شد
@ا.ت ا.ت تروخدا تنهام نزار پرستار پرستاررر
پرستار ها سریع اومدن و بهش شک دادن دکتر هم اومد بعد معاینه اومد پیش جیمین و گفت
&ایشون دوباره خونریزی داخلی کردند باید دوباره عمل بشن و برای عمل به امضا همسر نیاز است
لطفاً بهشون زنگ بزنید
@چشم
جیمین شماره نامجون رو گرفت و بهش زنگ زد و بعد از دو بوق جواب داد
@سلام
_سلام کارت رو بگو
@ا.ت خونریزی داخلی کرده و برای عملش به امضا تو نیاز هست
_خب
@خب؟! ...نامجون میدونم به زور ازدواج کردین میدونم ولی. خواهش میکنم بیا و امضا کن
_اون زن من رو کشت براچی باید نجاتش بدم
@خواهش میکنم نامجون
_...باشه الان میام
ده مین بعد
ویو نامجون
به بیمارستان رسیدم. و اون برگه رو با تردید امضا کردم
منتظر موندم از اتاق عمل بیاد بیرون
@ممنون. _بابت؟!
@اینکع اومدی و امضا کردی
_....
بعد سه ساعت ا.ت رو از اتاق بیرون آوردن
دکتر :عمل ایشون خوب پیش رفت فقط...تو کما رفتند
_@ممنون
_خب من میرم
@میشه یکم پیشش بمونی کارهای کمپانی ا.ت مونده باید انجام بدم
_اما...باشه فقط خیلی طول نکشه
@باشه
جیمین رفت و من موندم رو صندلی روبرو پنجره شیشه از اتاق ا.ت نشسته بودم و داشتم به ا.ت نگاه میکردم
_شاید واقعا جیمین راست گفته باشه شاید لیا میخواسته دعوا راه بندازه و اخاذی کنه
آیشش چی داری میگی تو پسر اون لیا کشته باید تاوان کار های خودش رو بده
تصمیم گرفتم برم داخل اتاق ا.ت (اتاق خصوصی بود)
وارد اتاق شدم و در رو پشت سرم بستم
رو صندلی کنار تخت نشستم و با گوشیم کار میکردم
سه روز بعد
جیمین هنوز نیامده بود اوفف اون گفت سی دقیقه نه سه روز
رو صندلی نشسته بودم و سرم رو رو تخت ا.ت گذاشته بودم تو این سه روز واقعا. خسته شده بودم و حتی پسرا هم سر نزدن معلومه همشون نقشه کشیده بودن که نیان بیمارستان سرم رو تخت بود که یکدفعه...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#FAKE
پارت دهم
ویو جیمین
همینجوری داشتم با ا.ت حرف میزدم که خط دستگاه صاف شد
@ا.ت ا.ت تروخدا تنهام نزار پرستار پرستاررر
پرستار ها سریع اومدن و بهش شک دادن دکتر هم اومد بعد معاینه اومد پیش جیمین و گفت
&ایشون دوباره خونریزی داخلی کردند باید دوباره عمل بشن و برای عمل به امضا همسر نیاز است
لطفاً بهشون زنگ بزنید
@چشم
جیمین شماره نامجون رو گرفت و بهش زنگ زد و بعد از دو بوق جواب داد
@سلام
_سلام کارت رو بگو
@ا.ت خونریزی داخلی کرده و برای عملش به امضا تو نیاز هست
_خب
@خب؟! ...نامجون میدونم به زور ازدواج کردین میدونم ولی. خواهش میکنم بیا و امضا کن
_اون زن من رو کشت براچی باید نجاتش بدم
@خواهش میکنم نامجون
_...باشه الان میام
ده مین بعد
ویو نامجون
به بیمارستان رسیدم. و اون برگه رو با تردید امضا کردم
منتظر موندم از اتاق عمل بیاد بیرون
@ممنون. _بابت؟!
@اینکع اومدی و امضا کردی
_....
بعد سه ساعت ا.ت رو از اتاق بیرون آوردن
دکتر :عمل ایشون خوب پیش رفت فقط...تو کما رفتند
_@ممنون
_خب من میرم
@میشه یکم پیشش بمونی کارهای کمپانی ا.ت مونده باید انجام بدم
_اما...باشه فقط خیلی طول نکشه
@باشه
جیمین رفت و من موندم رو صندلی روبرو پنجره شیشه از اتاق ا.ت نشسته بودم و داشتم به ا.ت نگاه میکردم
_شاید واقعا جیمین راست گفته باشه شاید لیا میخواسته دعوا راه بندازه و اخاذی کنه
آیشش چی داری میگی تو پسر اون لیا کشته باید تاوان کار های خودش رو بده
تصمیم گرفتم برم داخل اتاق ا.ت (اتاق خصوصی بود)
وارد اتاق شدم و در رو پشت سرم بستم
رو صندلی کنار تخت نشستم و با گوشیم کار میکردم
سه روز بعد
جیمین هنوز نیامده بود اوفف اون گفت سی دقیقه نه سه روز
رو صندلی نشسته بودم و سرم رو رو تخت ا.ت گذاشته بودم تو این سه روز واقعا. خسته شده بودم و حتی پسرا هم سر نزدن معلومه همشون نقشه کشیده بودن که نیان بیمارستان سرم رو تخت بود که یکدفعه...
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#NAMJOON#FAKE
۷.۵k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.