پارتپنجم

#پارت_پنجم
طاها:بعد دست رها رو گرفتم و بردم سمت ماشین بعد ۴۰مین رسیدیم
طاها:پیاده شو
رها:بهم گفت پیاده شو منم پیاده شدم رفتیم داخل خونش خیلی قشنگ بود معلوم بود آدم خوش سلیقه ای با صدای طاها به خودم امدم
طاها:دنبالم بیا
رها: دنبالش رفتم یه اتاق بهم نشون داد گفت این اتاق توعه لباساتو عوض کن بیا پایین کارت دارم
لباسامو عوض کردم رفتم پایین داد دیدم رو مبل نشسته منم رفتم رومبل نشستم
طاها: خب اینجا قوانینی داره که نباید یادت بره اگه یادت بره با من طرفی فهمیدی ؟
رها: آره
طاها:اول وارد اتاق من نمیشی دوم وقتی عصبانیم به پر و پای من نمیپیچی سوم اگه با دختری بیام خونه تو خواهرمی اگه بفهمن زنمی بد میبینی مفهومه؟
رها:اولی و دومی آره ولی سومی چرا نباید بفهمن؟؟؟
طاها:لزومی نمیبینم بهت توضیح بدم من حرفمو زدم حالا تو گوش نکن ببین چه بلایی سرت میارم
رها:مثلا چه بلایی سرم میاری اونوقت؟؟
طاها:یکی از اون اتفاقات میتونه این باشه که یهو مامان بشی بازم میخای موارد دیگه رو بگم؟؟
رها:نه لازم نیست فهمیدم(بغض)
طاها:حالا پاشو برو اتاقت واسه شب مهمون دارم
رها: باشه
طاها:در ضمن ...
لایک❤کامنت✉فراموش نشه😘😘😘😍😍😍
دیدگاه ها (۶)

#پارت_ششمطاها: در ضمن مهمونا امدن صدات در نمیاد فهمیدی حالا ...

#پارت_هفتمطاها:سریع رفتم تو اتاق که دیدیم حسام داره رها رو ...

#پارت_چهارمرها:ترس وجودمو گرفتطاها:دوستت چی گفترها:به تو چهط...

#پارت_سومطاها:شرطم اینکه این خانوم کوچولو با من ازدواج کنهره...

#𝐖𝐡𝐲_𝐡𝐢𝐦𝐏𝐚𝐫𝐭:𝟕𝟕جونگ کوک:اگه بلایی سر تو و بچت افتاد خودم گرد...

شوهر دو روزه. پارت۷۹

Part;2۸________________________________سوهو؛ امر کنید قربانج...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط