unexpected love 🤎 ☕️
unexpected love 🤎 ☕️
عشق غیره منتظره 🤎 ☕️
انچه گذشت
میشه امشب شام درست نکنی
part ²⁴
+چرا؟
_همینجوری یهویی دلم خواست بریم بیرون غذا بخوریم (اره جون عمت تو که راست میگی😄😄🤫🤫🤫)
+باشه بریم
_تا ساعت ۷ حاضر باش
+اوکی
ته ویو
به ات گفتم تا ساعت ۷ حاضر باشه
دیدم رفت حموم
از شانس خوبم حلقه اش رو در اورده بود (منظورش انگشتره که نگین داره نه حلقه خالی)
اون رو ورداشتم و اروم اومدم بیرون
زنگ زدم به جیهوپ چون ۲ دل بودم برای کاری که کردم (منظورش برداشتن انگشتر اته)
مکالمه با جیهوپ (جیهوپ÷ ایونگ*)
÷سلام پرنس خوشتیپ چه طوری؟
_سلام هیونگ خوبم مرسی تو چه طوری؟
÷منم خوبم
_ایونگ هست؟
÷اره چیبود
_با هر دوتاتون کار دارم یه لحظه صداش میکنی؟
÷البته ....... ایونگگگگ
* اومدم.........سلام تازه داماد چه طوری خواهرم چه طوره اذیتش که نمیکنی؟
_خوبیم نه بابا چه اذیتی ببینید میخوام درباره موضوعی باهاتون حرف بزنم
*خب بگو میشنویم
_خب چه جوری بگم
چند روزه حس میکنم به ات حس هایی دارم
میخوام امشب بهش بگم ولی براش انگشتر نخریدم میخوام مال خودش رو بهش بدم بنظرتون بد میشه
*بد نمیشه ولی بهتر بود میخریدی
_اخه میدونی چیه وقت هم ندارم ات داره برای امشب اماده میشه
÷اشکال نداره همونو بهش بده
_اوکی مرسی از کمکتون بچه ها
ببخشید ات داره صدا میکنه
_اومدم
*اوکی برو موفق باشی بای بای
ات ویو
یهو گفت بریم بیرون شام بخوریم یکم تعجب کردم
گفت تا ساعت ۷ اماده باش
خب الان ساعت ۵ پس
رفتم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم
اومدم بیرون
دیدم حلقه ازدواجم نیست
من همیشه قبل از حموم در میاوردمش میزاشتم روی میز دیدم نیست
یکم گشتم پیدا نکردم
+تهیونگ ؟
_اومدم
_جانم؟
+انگشترم رو ندیدی
_نه
+همینجا روی میز بود نیست الان
_اشکال نداره شب میگردیم پیداش میکنیم
تو حاضری؟
+اشکال نداره شب پیداش میکنم (خواهرم کجای کاری پرنس خوشتیپ برش داشته😁😁)
+اره حاضرم تو نمیخوای حاضر بشی؟
بعد چند مین
تهیونگ هم حاضر بود
باهم سوار ماشین شدیم و رفتیم طرف رستوران.......
عشق غیره منتظره 🤎 ☕️
انچه گذشت
میشه امشب شام درست نکنی
part ²⁴
+چرا؟
_همینجوری یهویی دلم خواست بریم بیرون غذا بخوریم (اره جون عمت تو که راست میگی😄😄🤫🤫🤫)
+باشه بریم
_تا ساعت ۷ حاضر باش
+اوکی
ته ویو
به ات گفتم تا ساعت ۷ حاضر باشه
دیدم رفت حموم
از شانس خوبم حلقه اش رو در اورده بود (منظورش انگشتره که نگین داره نه حلقه خالی)
اون رو ورداشتم و اروم اومدم بیرون
زنگ زدم به جیهوپ چون ۲ دل بودم برای کاری که کردم (منظورش برداشتن انگشتر اته)
مکالمه با جیهوپ (جیهوپ÷ ایونگ*)
÷سلام پرنس خوشتیپ چه طوری؟
_سلام هیونگ خوبم مرسی تو چه طوری؟
÷منم خوبم
_ایونگ هست؟
÷اره چیبود
_با هر دوتاتون کار دارم یه لحظه صداش میکنی؟
÷البته ....... ایونگگگگ
* اومدم.........سلام تازه داماد چه طوری خواهرم چه طوره اذیتش که نمیکنی؟
_خوبیم نه بابا چه اذیتی ببینید میخوام درباره موضوعی باهاتون حرف بزنم
*خب بگو میشنویم
_خب چه جوری بگم
چند روزه حس میکنم به ات حس هایی دارم
میخوام امشب بهش بگم ولی براش انگشتر نخریدم میخوام مال خودش رو بهش بدم بنظرتون بد میشه
*بد نمیشه ولی بهتر بود میخریدی
_اخه میدونی چیه وقت هم ندارم ات داره برای امشب اماده میشه
÷اشکال نداره همونو بهش بده
_اوکی مرسی از کمکتون بچه ها
ببخشید ات داره صدا میکنه
_اومدم
*اوکی برو موفق باشی بای بای
ات ویو
یهو گفت بریم بیرون شام بخوریم یکم تعجب کردم
گفت تا ساعت ۷ اماده باش
خب الان ساعت ۵ پس
رفتم یه دوش ۱۵ مینی گرفتم
اومدم بیرون
دیدم حلقه ازدواجم نیست
من همیشه قبل از حموم در میاوردمش میزاشتم روی میز دیدم نیست
یکم گشتم پیدا نکردم
+تهیونگ ؟
_اومدم
_جانم؟
+انگشترم رو ندیدی
_نه
+همینجا روی میز بود نیست الان
_اشکال نداره شب میگردیم پیداش میکنیم
تو حاضری؟
+اشکال نداره شب پیداش میکنم (خواهرم کجای کاری پرنس خوشتیپ برش داشته😁😁)
+اره حاضرم تو نمیخوای حاضر بشی؟
بعد چند مین
تهیونگ هم حاضر بود
باهم سوار ماشین شدیم و رفتیم طرف رستوران.......
۴.۷k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.