unexpected love 🤎 ☕️
unexpected love 🤎 ☕️
عشق غیره منتظره 🤎 ☕️
انچه گذشت
حاضر شدیم رفتیم رستوران
part ²⁵
ته ویو
اینجوری که آیونگ و جیهوپ گفتن
اشکالی نداره
امید وارم ات ناراحت نشه از این کارم اخه وقت خرید هم ندارم
رفتم تو اتاق که ببینم ات چیکارم دارم
خیلی خیلی زیبا شده بود
انقدری که نمیتونستم ازش چشم بردارم
_حاضری
اره بریم
رفتیم طرف رستوران
چون امروز روزه مهمیه یه رستوران قشنگ رزرو کردم
خدا کنه ات خوشش بیاد
ات ویو
رفتیم طرف رستوران
اووو چه رستوران قشنگیه
_چه خوب که خوشت اومد
_بریم داخل؟
اره بریم
رفتیم تو نشستیم روی میزی که برامون رزرو کرده بود
گارسون اومد
گارسون:چی میل دارید قربان؟
_*********و یه بطری شر*اب هم بیار
گارسون:بله حتما
گارسون: چیز دیگه ای نیاز ندارید؟
_نه ممنون
غذا هامون رو اوردن
شروع کردیم غذا هامون رو خوردیم
چند مین بعد
_ات؟
جانم؟
ته ویو
باید بهش میگفتم
_ات من ......من چند وقته فهمیدم عاشقت شدم
هر وقت بهت نگاه میکنم قلبم تند تند میزنه
هر وقت پسری رو کنارت یا نزدیکت میبینم خون به مغزم نمیرسه دلم میخواد بکشمش
هیچ وقت به نیمه گمشده اعتقادی نداشتم اما
از وقتی با تو آشنا شدم یقین پیدا کردم که ما برای هم ساخته شدیم
هر وقت به ذهنم میای لبخند میزنم
روزی که سرنوشت من و تورو با هم رو به رو کرد زیبا ترین روز زندگیم بود
روزی که پا به زندگی سیاه و سفید من گذاشتی شدی رنگ زندگیم
از اون موقع تا الان توی همه ی کار هام از بودن تو الهام گرفتم و همیشه هم موفق بودم چون تو همیشه الهام بخش خوبی برام بودی
بزرگ ترین آرزوم اینه که همیشه مال من باشی
همیشه ی همیشه
زیباترین آرزوم پیر شدن کنار توعه و اینکه من دلیل لبخند هات باشم
من دلیل خوشحالی هر روزت باشم
ارزوم رو برآورده میکنی و ساکن همیشگی قلبم میشی ؟......
خداشاهده اگه کسی اینجوری از من خواستگاری نکنه ها حلالش نمیکنم مرتیکه رو🥺😂
عشق غیره منتظره 🤎 ☕️
انچه گذشت
حاضر شدیم رفتیم رستوران
part ²⁵
ته ویو
اینجوری که آیونگ و جیهوپ گفتن
اشکالی نداره
امید وارم ات ناراحت نشه از این کارم اخه وقت خرید هم ندارم
رفتم تو اتاق که ببینم ات چیکارم دارم
خیلی خیلی زیبا شده بود
انقدری که نمیتونستم ازش چشم بردارم
_حاضری
اره بریم
رفتیم طرف رستوران
چون امروز روزه مهمیه یه رستوران قشنگ رزرو کردم
خدا کنه ات خوشش بیاد
ات ویو
رفتیم طرف رستوران
اووو چه رستوران قشنگیه
_چه خوب که خوشت اومد
_بریم داخل؟
اره بریم
رفتیم تو نشستیم روی میزی که برامون رزرو کرده بود
گارسون اومد
گارسون:چی میل دارید قربان؟
_*********و یه بطری شر*اب هم بیار
گارسون:بله حتما
گارسون: چیز دیگه ای نیاز ندارید؟
_نه ممنون
غذا هامون رو اوردن
شروع کردیم غذا هامون رو خوردیم
چند مین بعد
_ات؟
جانم؟
ته ویو
باید بهش میگفتم
_ات من ......من چند وقته فهمیدم عاشقت شدم
هر وقت بهت نگاه میکنم قلبم تند تند میزنه
هر وقت پسری رو کنارت یا نزدیکت میبینم خون به مغزم نمیرسه دلم میخواد بکشمش
هیچ وقت به نیمه گمشده اعتقادی نداشتم اما
از وقتی با تو آشنا شدم یقین پیدا کردم که ما برای هم ساخته شدیم
هر وقت به ذهنم میای لبخند میزنم
روزی که سرنوشت من و تورو با هم رو به رو کرد زیبا ترین روز زندگیم بود
روزی که پا به زندگی سیاه و سفید من گذاشتی شدی رنگ زندگیم
از اون موقع تا الان توی همه ی کار هام از بودن تو الهام گرفتم و همیشه هم موفق بودم چون تو همیشه الهام بخش خوبی برام بودی
بزرگ ترین آرزوم اینه که همیشه مال من باشی
همیشه ی همیشه
زیباترین آرزوم پیر شدن کنار توعه و اینکه من دلیل لبخند هات باشم
من دلیل خوشحالی هر روزت باشم
ارزوم رو برآورده میکنی و ساکن همیشگی قلبم میشی ؟......
خداشاهده اگه کسی اینجوری از من خواستگاری نکنه ها حلالش نمیکنم مرتیکه رو🥺😂
۵.۸k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.