گروگان (پارت ۱۲)(اخر)
گروگان (پارت ۱۲)(اخر)
چند مین بعد
مرخص شدم با کمک جیهوپ سوار ماشین شدم جیهوپ هم سوار شد و منو برد یه عمارت دیگه هنوزم سرم تیر میکشید یه چیزایی از گذشته یادم آمده بود
یک ماه بعد
من و وون سان و جیهوپ باهم توی این عمارت زندگی میکنیم جیهوپ هر روز یه چیز جدید از گذشته بهم نشون میده و کمک میکنه تا حافظم بر گرده
& ا.ت بیا اینجا
* چیه
& بیا خودت میبینی
رفتم داخل اتاق که یهو جیهوپ جلوم زانو زد و حلقه ای رو از توی جیبش در آورد
& بانوی عمارت من میشی
* بزار فکر کنم ....... نه
& ا.تتتت
* شوخی کردم معلومه که ارهههه
خب دیگه پایان
چند مین بعد
مرخص شدم با کمک جیهوپ سوار ماشین شدم جیهوپ هم سوار شد و منو برد یه عمارت دیگه هنوزم سرم تیر میکشید یه چیزایی از گذشته یادم آمده بود
یک ماه بعد
من و وون سان و جیهوپ باهم توی این عمارت زندگی میکنیم جیهوپ هر روز یه چیز جدید از گذشته بهم نشون میده و کمک میکنه تا حافظم بر گرده
& ا.ت بیا اینجا
* چیه
& بیا خودت میبینی
رفتم داخل اتاق که یهو جیهوپ جلوم زانو زد و حلقه ای رو از توی جیبش در آورد
& بانوی عمارت من میشی
* بزار فکر کنم ....... نه
& ا.تتتت
* شوخی کردم معلومه که ارهههه
خب دیگه پایان
۲۸۰.۶k
۰۹ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.