کاش به دنیا نمیومدم
پارت 12
*نه چرا مخالف باشم
+خعل خب پاشو بریم کلاس
رفتیم کلاس از چند تا دختر ک داشتن باهم پچ پچ میکردن شنیدم قرار دوتا انتقالی دیگه بیان مدرسه
+دوتا انتقالی جدید دارن میاد
*اه من که دیگه حال ندارم خودت برو اطلاعات ازشون بگیر
+اوکی خودم میرم تو فقط نقشه رو پیش ببر
*اوهوم حواسم هست
ویو یونگی
رفتم سمت دخترا و بینشون نشستم
8اوپا امروز جذاب تر از دیروزی
*میدونم
8اوپا خبرا رو شنیدین
*دوتا انتقالی جدیدو
8اهم
*آره شنیدم ولی بیخیال راستش برا ی چیز دیگه اینجام
*اون انتقالی ک دیروز اومد
8عااا همون ک تو مخ
*خواستم بگم هرکی پشت سرش حرف بزنع یا اذیتش کنه از وسط مثل ورق کاهو پاره میشه
*فهمیدین
8888اوهوم بله (4 تا 8 گذاشتم چون 4 تا دختر بودن🤣🤣😐😐)
ویو تهیونگ
رفتم و با لگد در اتاق مدیر و باز کردم مدیر تا منو دید از جاش پا شد و اومد جلو و تعضیم کرد
8قربان اتفاقی افتاده
+چرا در باره انتقالی های جدید چیزی بهم نگفتی (با داد)
8خودمونم تازه فهمیدیم می خواستم بیام بگم
+دروغ نگو (با داد)
+میدونی چیه
مدیر با عرضه تری پیدا کردم دیگه بهت نیاز ندارم میتونی گورتو کم کنی
8نه نه نه قربان ی لحظه
از دستام چسبید ک دستشو کشیدم و افتاد زمین
+اه اه اه باید بگم ی لباس دیگه بیارن
دم دفتر بودم و میدونستم افرادی ک اونجان صدامو میشنون و ب همه مدرسه خبر میدن ب خاطر همین بلند گفتم
+حالا چیکار کنم ی مدیر رشوه گیر ک خیلی هیز و دغل باز و بین بچه ها فرق میزارع دستشو زد بهم اون حتی هوایی که تنفس میکنه هم کثیفه
سکوت بین همه شکست و همه تو گوش هم در مورد مدیر پچ پچ کردن منم ی پوزخند زدمو رفتم کلاس
ادامه دارد....
ببخشید کوتاه شد
شرایط 30 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤🤍🖤
*نه چرا مخالف باشم
+خعل خب پاشو بریم کلاس
رفتیم کلاس از چند تا دختر ک داشتن باهم پچ پچ میکردن شنیدم قرار دوتا انتقالی دیگه بیان مدرسه
+دوتا انتقالی جدید دارن میاد
*اه من که دیگه حال ندارم خودت برو اطلاعات ازشون بگیر
+اوکی خودم میرم تو فقط نقشه رو پیش ببر
*اوهوم حواسم هست
ویو یونگی
رفتم سمت دخترا و بینشون نشستم
8اوپا امروز جذاب تر از دیروزی
*میدونم
8اوپا خبرا رو شنیدین
*دوتا انتقالی جدیدو
8اهم
*آره شنیدم ولی بیخیال راستش برا ی چیز دیگه اینجام
*اون انتقالی ک دیروز اومد
8عااا همون ک تو مخ
*خواستم بگم هرکی پشت سرش حرف بزنع یا اذیتش کنه از وسط مثل ورق کاهو پاره میشه
*فهمیدین
8888اوهوم بله (4 تا 8 گذاشتم چون 4 تا دختر بودن🤣🤣😐😐)
ویو تهیونگ
رفتم و با لگد در اتاق مدیر و باز کردم مدیر تا منو دید از جاش پا شد و اومد جلو و تعضیم کرد
8قربان اتفاقی افتاده
+چرا در باره انتقالی های جدید چیزی بهم نگفتی (با داد)
8خودمونم تازه فهمیدیم می خواستم بیام بگم
+دروغ نگو (با داد)
+میدونی چیه
مدیر با عرضه تری پیدا کردم دیگه بهت نیاز ندارم میتونی گورتو کم کنی
8نه نه نه قربان ی لحظه
از دستام چسبید ک دستشو کشیدم و افتاد زمین
+اه اه اه باید بگم ی لباس دیگه بیارن
دم دفتر بودم و میدونستم افرادی ک اونجان صدامو میشنون و ب همه مدرسه خبر میدن ب خاطر همین بلند گفتم
+حالا چیکار کنم ی مدیر رشوه گیر ک خیلی هیز و دغل باز و بین بچه ها فرق میزارع دستشو زد بهم اون حتی هوایی که تنفس میکنه هم کثیفه
سکوت بین همه شکست و همه تو گوش هم در مورد مدیر پچ پچ کردن منم ی پوزخند زدمو رفتم کلاس
ادامه دارد....
ببخشید کوتاه شد
شرایط 30 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤🤍🖤
۱۴.۳k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.