کاش به دنیا نمیومدم
پارت 11
+اهههه حداقل الینا ی چیزی اون دوستش که خیلی لول پایین
*نه خیر ب لول نیست
+پس ب چیه قیافه می خواد که اون نداره پول می خواد ک اون نداره عقل میخاد ک اون نداره اون دختره هیچی نداره
*نه خیرم همشو داره ب جز پول
+خیلی خب چند تاشو بگو
*مهربونی می خواد ک داره وفاداری می خواد ک داره سر و زبون می خواد ک داره
+باشع بابا ب سلیقت احترام میزارم
*آفرین
(عکس هارلی رو میزارم)
فلش بک ب فردا
ویو الینا
خب هارلی مسیر مدرسه من از این طرفه از اینجا ب بعد مجبوریم جدا شیم
1اهم فقط قبل رفتن بیا ی بار بغلت کنم
رفتم و رسیدم ب مدرسه بازم دیرم شده بود و تقریباً همه اومدع بودن ولی استادم دیرش شده بود و نیومده بود دنبال تهیونگ میگشتم ک پیدا کردم داشت با یونگی حرف میزد تصادفی حرفاشونو شنیدم
+یونگی چیشد نقشه اخه یجور دیگه بوده
*عب نداره هنوزم برای ادامه دادنش دیر نیست
رفتم جلو و با خنده گفتم
-کدوم نقشه
*فالگوش وایستادی
-نه اتفاقی شنیدم خواستم اینو بهتون بدم
*این چیه
-کیک برنجیه دیروز هارلی برای تشکر درست کرد
ویو یونگی
دیدم تهیونگ با قیافه غم انگیزی بهم نگا میکرد
ولی چون نمی خواست بروز بده بحث و عوض کرد
+خب گفته بودم هر چی لازم داری بنویس بگم از خونتون بیارن
-نه ممنون مهم گوشیم بود که پیشمه بقیه وسایلو می خرم
+کتابات چی پس
-عا خب آره اونارو نیاز دارم
+جای دقیقشونو بنویس بگم برات بیارن
-خب میدونی من از بس شلختم وسایلم جای ثابتی نداره
+عب نداره میدم پیدا میکنن
-ممنون
-تو دیروز خیلی بهم کمک کردی
+عب نداره بعدا جبران میکنی
-😐😐😐😐
*استاد اومد بریم سر کلاس
ویو الینا
رفتم سر کلاس و سر جام نشستم سانی نیومده بود احساس تنهایی میکردم
ویو تهیونگ
+خب میدونی منم یکم ناراحت شدم ولی این دلیل نمیشه دست از نقشه مون برداریم
*موافقم
+موافقی؟
+یعنی مخالفتی نداری؟
*نه چرا مخالف باشم
ادامه دارد.....
با این که شرط نرسیده ولی گذاشتم🙃🙃
شرایط 30 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤🤍🖤
+اهههه حداقل الینا ی چیزی اون دوستش که خیلی لول پایین
*نه خیر ب لول نیست
+پس ب چیه قیافه می خواد که اون نداره پول می خواد ک اون نداره عقل میخاد ک اون نداره اون دختره هیچی نداره
*نه خیرم همشو داره ب جز پول
+خیلی خب چند تاشو بگو
*مهربونی می خواد ک داره وفاداری می خواد ک داره سر و زبون می خواد ک داره
+باشع بابا ب سلیقت احترام میزارم
*آفرین
(عکس هارلی رو میزارم)
فلش بک ب فردا
ویو الینا
خب هارلی مسیر مدرسه من از این طرفه از اینجا ب بعد مجبوریم جدا شیم
1اهم فقط قبل رفتن بیا ی بار بغلت کنم
رفتم و رسیدم ب مدرسه بازم دیرم شده بود و تقریباً همه اومدع بودن ولی استادم دیرش شده بود و نیومده بود دنبال تهیونگ میگشتم ک پیدا کردم داشت با یونگی حرف میزد تصادفی حرفاشونو شنیدم
+یونگی چیشد نقشه اخه یجور دیگه بوده
*عب نداره هنوزم برای ادامه دادنش دیر نیست
رفتم جلو و با خنده گفتم
-کدوم نقشه
*فالگوش وایستادی
-نه اتفاقی شنیدم خواستم اینو بهتون بدم
*این چیه
-کیک برنجیه دیروز هارلی برای تشکر درست کرد
ویو یونگی
دیدم تهیونگ با قیافه غم انگیزی بهم نگا میکرد
ولی چون نمی خواست بروز بده بحث و عوض کرد
+خب گفته بودم هر چی لازم داری بنویس بگم از خونتون بیارن
-نه ممنون مهم گوشیم بود که پیشمه بقیه وسایلو می خرم
+کتابات چی پس
-عا خب آره اونارو نیاز دارم
+جای دقیقشونو بنویس بگم برات بیارن
-خب میدونی من از بس شلختم وسایلم جای ثابتی نداره
+عب نداره میدم پیدا میکنن
-ممنون
-تو دیروز خیلی بهم کمک کردی
+عب نداره بعدا جبران میکنی
-😐😐😐😐
*استاد اومد بریم سر کلاس
ویو الینا
رفتم سر کلاس و سر جام نشستم سانی نیومده بود احساس تنهایی میکردم
ویو تهیونگ
+خب میدونی منم یکم ناراحت شدم ولی این دلیل نمیشه دست از نقشه مون برداریم
*موافقم
+موافقی؟
+یعنی مخالفتی نداری؟
*نه چرا مخالف باشم
ادامه دارد.....
با این که شرط نرسیده ولی گذاشتم🙃🙃
شرایط 30 تا لایک و کامنت 🤍🖤🤍🖤🤍🖤
۱۴.۲k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.