Part 45
Part 45
آریانا:نصف شبی کجا میری بمون اینجا
یه نگاه به ته کردیم همینطور مونده بود
ته: اشکال نداره بمون
اریانا:میشه تو اتاق من....
ته:اتاق مهمونی آماده کن اجوما
اجوما:چشم ارباب
آریانا :چشمک میزنه به فیلیکس
منم منظورشون فهمیدم
نصف شبی به کوک گفتم بریم بیرون و توضیح دادم برا چی
گوشیمو روشن کردم و گزاشتم رو فیلم داشتم میگرفتم که آریانا از اتاقش در اومد و رفت تو اتاق فیلیکس هنوز کامل نرفته بود که گفتم
ات:کجا
اریانا:یا ابولفضل(ترسیده)
تروخدا .....
کوک:بروووووو
کوک رفت تو اتاق منم رفتم اتاق ته داشتن فیلم میدیدن
ات:ته ته
ته:بله
ات:آریانا رفت تو اتاق فیلیکس(خنده)
ته:هیییییی خدا ولش
ات (خنده و درحال رفتن)
درو بستم برگشتم با چیزی که دیدم جیغ خفه ای زدم
آریانا:نصف شبی کجا میری بمون اینجا
یه نگاه به ته کردیم همینطور مونده بود
ته: اشکال نداره بمون
اریانا:میشه تو اتاق من....
ته:اتاق مهمونی آماده کن اجوما
اجوما:چشم ارباب
آریانا :چشمک میزنه به فیلیکس
منم منظورشون فهمیدم
نصف شبی به کوک گفتم بریم بیرون و توضیح دادم برا چی
گوشیمو روشن کردم و گزاشتم رو فیلم داشتم میگرفتم که آریانا از اتاقش در اومد و رفت تو اتاق فیلیکس هنوز کامل نرفته بود که گفتم
ات:کجا
اریانا:یا ابولفضل(ترسیده)
تروخدا .....
کوک:بروووووو
کوک رفت تو اتاق منم رفتم اتاق ته داشتن فیلم میدیدن
ات:ته ته
ته:بله
ات:آریانا رفت تو اتاق فیلیکس(خنده)
ته:هیییییی خدا ولش
ات (خنده و درحال رفتن)
درو بستم برگشتم با چیزی که دیدم جیغ خفه ای زدم
۲۰۸
۲۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.