پارت²⁹
پارت²⁹
کوک:اینجا چیکار میکنی ها مگه الان نباید به مهمونا خوشامد بگی[اخم و یکم اصبی]
ات:فضا داخل عمارت یکم برام سنگین بود
جونگکوک نگاهشو از چشم های ات به خرگوش تو دستش داد و لب زد
کوک:داشتی با این دردودل میکردی واقعا که احمقی
ات در جواب حرفی که جونگکوک زد لبخندی زد و گفت
"وقتی هیچکسو نداشته باشی با آب تو اسخرم مجبوری دردودل کنی تا خالی بشی"
دخترک از کنار اربابش رد شد و به داخل رفت
ارباب جئون با حرف های که دخترک میزد ناراحت میشد اما غرورش اجازه نمیداد بروز کنه
سرشو تکون داد و افکار پوچو از ذهنش بیرون انداخت و پشت سر دخترک وارد عمارت شد
[ شب²:³⁸]
سالن عمارت کاملا خلوت شده بود همه خدمتکارا مشغول کار کردن بودن
ات هم داشت کف سالنو تمیز میکرد با اینکه روز عروسیش بود ولی به دستور ارباب جئون باید مثل یه خدمتکار باشه ولی جلوی پدر و مادر اربابش ملکه عمارتش
پرش به فردا صبح[⁸:¹⁵]
جونگکوک اروم از پله های عمارت پایین میومد همه خدمتکارا خواب بودن چون تا ساعت⁵صبح کار کردن و جونگکوک اجازه استراحت بهشون داده بود
جونگکوک داشت به سمت آشپزخونه میرفت که چیزی برای خوردن برداره که چشمش به ات افتاد که تیکه به اپن زده و خوابه
کوک:دختره احمق تا الان داشته کار میکرده[اروم]
اروم براید استایل بغلش کرد و به سمت اتاقی برد که از قبل برای ات اماده کرده بود با اینکه خدمتکار عمارتش بود ولی بازم همسرش بود و یه اتاق جدا براش ترتیب داده بود ات رو روی تخت گذاشت و کفشاش رو دراورد و پتو رو روش کشید
و رفت پایین...............................
نظر هاتونو در مورد فیک بگید و با حمایت هاتون خوشحالم کنید
این پارتم شرط نداره
کوک:اینجا چیکار میکنی ها مگه الان نباید به مهمونا خوشامد بگی[اخم و یکم اصبی]
ات:فضا داخل عمارت یکم برام سنگین بود
جونگکوک نگاهشو از چشم های ات به خرگوش تو دستش داد و لب زد
کوک:داشتی با این دردودل میکردی واقعا که احمقی
ات در جواب حرفی که جونگکوک زد لبخندی زد و گفت
"وقتی هیچکسو نداشته باشی با آب تو اسخرم مجبوری دردودل کنی تا خالی بشی"
دخترک از کنار اربابش رد شد و به داخل رفت
ارباب جئون با حرف های که دخترک میزد ناراحت میشد اما غرورش اجازه نمیداد بروز کنه
سرشو تکون داد و افکار پوچو از ذهنش بیرون انداخت و پشت سر دخترک وارد عمارت شد
[ شب²:³⁸]
سالن عمارت کاملا خلوت شده بود همه خدمتکارا مشغول کار کردن بودن
ات هم داشت کف سالنو تمیز میکرد با اینکه روز عروسیش بود ولی به دستور ارباب جئون باید مثل یه خدمتکار باشه ولی جلوی پدر و مادر اربابش ملکه عمارتش
پرش به فردا صبح[⁸:¹⁵]
جونگکوک اروم از پله های عمارت پایین میومد همه خدمتکارا خواب بودن چون تا ساعت⁵صبح کار کردن و جونگکوک اجازه استراحت بهشون داده بود
جونگکوک داشت به سمت آشپزخونه میرفت که چیزی برای خوردن برداره که چشمش به ات افتاد که تیکه به اپن زده و خوابه
کوک:دختره احمق تا الان داشته کار میکرده[اروم]
اروم براید استایل بغلش کرد و به سمت اتاقی برد که از قبل برای ات اماده کرده بود با اینکه خدمتکار عمارتش بود ولی بازم همسرش بود و یه اتاق جدا براش ترتیب داده بود ات رو روی تخت گذاشت و کفشاش رو دراورد و پتو رو روش کشید
و رفت پایین...............................
نظر هاتونو در مورد فیک بگید و با حمایت هاتون خوشحالم کنید
این پارتم شرط نداره
۲۶.۴k
۲۵ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.