پارت

پارت²⁷

پرش به روز عروسی[چیز خواسی نشد چون یه پارتش الکی نشه پرش‌زدم]

خودشو برای بار آخر تو آینه نگاه کرد زیبا شده بود
خیلی زیبا.اما برا کی برای کسی که به خونش تشنس
دسته گلشو از روی میز ورداشت و آروم به سمت در قدم برداشت درو باز کرد و از اتاق خارج شد
دونه دونه پله هارو پایین میومد..لباس پف دار سیاهشو بلند کرد تا راحت تر از پله ها پایین بیاد
از آخرین پله هم گذاشت و به بدبختی یه لبخند زد
لباس عروس سیاه.ازدواج باکسی که دوسش نداره
اروم به سمت پسرک قدم برداشت
با کت و شلوار سیاه و مارکش جلوش وایساده بود خوشتیپ تر از همیشه شده بود
اروم دستشو دور بازوش حلقه کرد و وارد تالار اصلی شدم همه براشون دست میزدن و خوشحال بود
ولی عروس داماد ما چی لبخندی از سر اجبار زدن


عاقد[نمیدونم چی بهش میگن😅]خانم کیم ات آیا آقای جئون جونگکوک رو به عنوان همسر قبول میکنید و تا آخر عمرتون بهش وفادار باشید
ات:بله
عاقد:شمارو خانم جئون ات علام میکنم[همه دست زدن]
عاقد:آقای جئون جونگکوک ........
کوک:به
عاقد:شمارو زن و شوهر علام میکنم....شما میتونید همو ببوسید
همو بوسیدن
____________________________
خب چطور بود
حمایت
شرط نداره ولی حمای کنید
دیدگاه ها (۶۲)

پارت²⁸دخترک اروم بدون اینکه کسی متوجه بشه از سالن عمارت خارج...

پارت²⁹کوک:اینجا چیکار میکنی ها مگه الان نباید به مهمونا خوشا...

پارت²⁶کوک ویو چشمامو باز کردم سرم درد میکرد که حس کردم چیز س...

پارت²⁵پرش به ساعت ³شبات ویو روی تخت دراز کشیده بودم کم کم دا...

چندپارتی☆درخواستی>>>p.4ات کمی عقب رفت جونگکوک سر جاش موند و ...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁴⁷جونگکوک: معرفی میکنم... خانم کیم ا/ت. دو...

p18ات قدم های مستقیم تندی سمت دفترش برمیداشت، و پدرش پشت سرش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط