پارت
#پارت251
دختره: شقایق سرطان داره ...
خشکم زد، چشمام گرد شد اب دهنمو قورت دادم برگشتم سمتش با صدایی که میلرزید گفتم :
فیلم جدیدتونه ؟!
سرشو به نشونه نه تکون داد و گفت : نه بخدا باور نداری بیا بریم پیش دکتر ...
تنم یخ زد اب دهنمو پر صدا بیرون دادم گفتم : از کی ؟!
نفسشو بیرون داد بیا بریم کافه بیمارستان اونجا میگم ... سرمو تکون دادم باهم رفتیم سمت کافه ...
لیوان رو میز گفتم متفکر گفتم : خب بگو بیینم ...
جرعه ایی از چایی شو نوشید و گفت : تقربیا از وقتی ازدواج میکردید گاهی سرش گیج میرفت
یا بالا میاورد اول گفتم شاید حامله باشه بردمش دکتر تست داد ولی خبری نشد رفتیم پیش دکتر زنان اونم گفت مشکلی نداره تا اینکه یه روز تو اینترنت چرخ میزدم دیدم نوشته شده
نشانه های سرطان معده ناخداگاه کلیک کردم روش وقتی شروع کردم به خوندن، با خوندن هر جمله ش شقایق تو ذهنم میومد دقیق همون علائمی بود که شقایق داشت ...
فوری بهش زنگ زدم و گفتم رفتیم پیش دکتر که براش ازمایش نوشت وقتی جواب اومد داد که حدسمون درسته
و شقایق سرطان معده داره ... داغون شد اومد پیش تو و گفت که میخواد بره مسافرت توام قبول کردی ولی در عوض اون به جای مسافرت اومد خونه من و درمانشو شروع کردیم
یعنی دقیق هر روز که تو فکر میکردی شقایق داره با دوستاش خوش میگذرونه اون رو تخت بیمارستان بود
دختره: شقایق سرطان داره ...
خشکم زد، چشمام گرد شد اب دهنمو قورت دادم برگشتم سمتش با صدایی که میلرزید گفتم :
فیلم جدیدتونه ؟!
سرشو به نشونه نه تکون داد و گفت : نه بخدا باور نداری بیا بریم پیش دکتر ...
تنم یخ زد اب دهنمو پر صدا بیرون دادم گفتم : از کی ؟!
نفسشو بیرون داد بیا بریم کافه بیمارستان اونجا میگم ... سرمو تکون دادم باهم رفتیم سمت کافه ...
لیوان رو میز گفتم متفکر گفتم : خب بگو بیینم ...
جرعه ایی از چایی شو نوشید و گفت : تقربیا از وقتی ازدواج میکردید گاهی سرش گیج میرفت
یا بالا میاورد اول گفتم شاید حامله باشه بردمش دکتر تست داد ولی خبری نشد رفتیم پیش دکتر زنان اونم گفت مشکلی نداره تا اینکه یه روز تو اینترنت چرخ میزدم دیدم نوشته شده
نشانه های سرطان معده ناخداگاه کلیک کردم روش وقتی شروع کردم به خوندن، با خوندن هر جمله ش شقایق تو ذهنم میومد دقیق همون علائمی بود که شقایق داشت ...
فوری بهش زنگ زدم و گفتم رفتیم پیش دکتر که براش ازمایش نوشت وقتی جواب اومد داد که حدسمون درسته
و شقایق سرطان معده داره ... داغون شد اومد پیش تو و گفت که میخواد بره مسافرت توام قبول کردی ولی در عوض اون به جای مسافرت اومد خونه من و درمانشو شروع کردیم
یعنی دقیق هر روز که تو فکر میکردی شقایق داره با دوستاش خوش میگذرونه اون رو تخت بیمارستان بود
- ۷.۹k
- ۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط