عشق تحت تعقیب

عشق تحت تعقیب
بخش سی‌وچهارم
سونیک
وقتی کلاهمو از روی سرم برداشتم همه‌ی کسایی که توی کافه بودن با نگاهی متعجب بهم خیره شدن.
تیلز: وای یا زمرد آشوب!! این سونیک جوجه‌تیغیه!!
و همه شروع به سروصدا کردن.
ناکلز: ساکت شین با همه‌تونم!! انگار رئیس‌جمهور اومده اینجا، فقط یه شخص معمولیه.
نشستم و دستامو زیر چونه‌م گذاشتم و منتظر بودم که ناکلز جوابم رو بده، قیافم هم خیلی جدی بود.
ناکلز: خب...راستش شدو سه روزه که از اینجا جم نخورده واسه همینم نتونستم برم خونه و داره دیونه‌م میکنه.
_ واسه همینه من اینجام. بگو کجاست.
ناکلز: اون گوشه سالنه...فقط مراقب باش چون حالش بدجوری داغونه.
از ناکلز تشکر میکنم و میرم سمت گوشه سالن جایی که کسی اونجا نیست...جز شدو. سرشو گذاشته بود روی میز و چیزی نمی‌گفت. رفتم و روبروش نشستم.
_ سلام شدو...هیچ خبری ازت نبود.
چیزی نمیگه.
_شدو میدونم که خودتو واسه این جریان مقصر میدونی اما تو اصلا تقصیری نداری.
شدو: من باعث شدم که تو بمیری.
صداش خیلی ضعیف بود، چون سرش روی میز بود هنوز، که یهو سرشو بلند کرد و...وای یا آشوب مقدس ناکلز بیخود نمی‌گفت...خیلی داغون شده بود. صورتش خیلی قرمز شده بود حتی گوشاش به خاطر اینکه خیلی خودشو مست کرده...و از چشاش کلی اشک میومد‌.
_ ولی من که الان زنده‌م...لطفا برگرد پیشم.
شدو: نم...نمیخوام....ب...بیام...من...
دستمو میزارم رو دستش.
_ اگه برنگردی من نمیتونم بدون تو زنده بمونم...لطفا...میخوای دوباره اشکام رو ببینی؟
شدو: من...حتی...حتی نتو...نستم ازت...مراقبت کنم.
_ نخیرم تو از من به نحو احسنت محافظت کردی، اگه برنگردی من هیجا نمیرم!
سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت. میخواست دوباره خودشو ناجور مست کنه که بطریش رو گرفتم و همه‌شو ریختم رو زمین.
_ دیگه خودتم مست نکن، یالا بیا ببرمت خونه.
دیدگاه ها (۲۹)

عشق تحت تعقیب بخش سی‌وپنجمسونیک_ دیگه بسه شدو! مست کردنت هیچ...

عشق تحت تعقیب بخش سی‌وششمسونیکناکلز مارو می‌رسونه و وقتی پیا...

عشق تحت تعقیب بخش سی‌وسومسونیکبا سردرد بدی از خواب بیدار شدم...

عشق تحت تعقیب بخش سی‌ودومسونیکشدو میره و منم میرم سراغ چندتا...

╭────༺ ♕ ༻────╮⊊ #my_mistake ⊋#part6⋆┈┈。゚❃ུ۪ ❀ུ۪ ❁ུ۪ ❃ུ۪ ❀ུ۪...

خطوط موازی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط