رمان مدرسه ای
رمان مدرسه ای 𝑻𝒘𝒊𝒏𝒔 🎀🕸
(دوقلو ها)
★ 𝒑: ¹
معلم: خب بچه ها میخوام امروز براتون داستانی رو تعریف کنم بچه ها: اخجون معلم: خب، اسم داستان دوقلو ها هست. دوقلو هایی که از نظر رفتاری و جسمی فرق داشتن...
اولین دختر یعنی سومین بسیار خجالتی و ترسو بود.
و دختر دومی یعنی ا/ت که خیلی شوخطبع و قلدر مانند بود.
نکته: سومین و ا/ت یکم به هم شباهت دارن]
خب داستان از اینجا شروع میشه...
سومین توی مدرسه همیشه ناراحت بود و مجبور بود ساکت بمونه چون همه براش قلدری میکردن
ویو ا/ت:
امروزم یک روز کسل کننده ی دیگه..
مدرسه نداشتم چون تابستون بود... ولی خب خواهرم سومین میره..
دینگ دینگ... دینگ دینگ(مثلا صدای زنگ در)
ا/ت: چته بابا اومدم
سومین: وای درو باز کن دیگه(با ترس و لرز)
ا/ت وقتی درو باز کرد سومین زود اومد توی خونه
ا/ت: چیشده باز سومین: قلدرا دنبالم میکردن ا/ت: چی؟ قلدر!؟ سومین: اره، میخوام مدرسم رو عوض کنن ولی نمیشه من دیگه نمیتونم طاقت بیارم، ا/ت توروخدا یکاری بکن ا/ت: خب...میتونیم جاهامون رو عوض کنیم سومین: چی؟ زده به سرت؟ ا/ت: چاره ی دیگه ای نیست از فردا من میرم مدرست سومین: ا/ت من ازت سه سال بزرگ ترم چجوری میخوای درسارو بفهمی ا/ت: حلش میکنم، امشب کتاباتو بده من سومین: باشه ولی کاری نکنی مثل مدرسه ی خودت همه رو بزنی ا/ت: نه بابا تو کاریت نباشه
ا/ت ویو: تمام کتابارو خوندم خوابمم میومد، گوشیم زنگ خورد، دوست پسرم بود یعنی جیمین
وای حالا چجوری با جیمین رابطمو برقرار کنم از فردا
ا/ت: سلام عشقم جیمین: چطوری ا/ت: خوبم تو چطوری جیمین: منم خوبم، چیز فردا بیا کافه محلتون ا/ت: چی... یعنی چرا؟ جیمین: چرا نداره برات سوپرایز دارم [ا/ت تو فکرش: وای حالا چیکار کنم]
ا/ت: ساعت چند؟ جیمین: ۹ صبح ا/ت: باشه ببینم چی میشه جیمین: باشه عشقم فعلا
ا/ت: فهمیدم چیکار کنم... سومین(داد) سومین: چیشده ا/ت: فردا ساعت ۹ برو کافه محلمون پیش جیمین نقش منو بازی کن سومین: باشه ولی توهم جبران کنیا ا/ت: میکنم بابا
{فردا، ویو به مدرسه}
ساعت: ۷:۱۵
ا/ت ویو: چه مدرسه ی باکلاسیه.. چرا کسی نیست؟
همینجوری تو راهرو راه رفتم به کاغذی که سومین نوشته بود نگاه کردم..
ا/ت: امم.. کلاس ۱۲/۵ جونگ کوک: چیه راهتو گم کردی باز (و همه خندیدن) ا/ت: هرهرهر.. خندیدم برو کنار بابا جونگ کوک: تو الان به من تیکه انداختی؟ ا/ت: مرا میل سخن با حیوانات نیست.
و نشست سرجاش
جونگ کوک:...
خوبه؟ ادامه بدم؟
لایک و کامنت فراموش نشه خوشگلا🥲💗
(دوقلو ها)
★ 𝒑: ¹
معلم: خب بچه ها میخوام امروز براتون داستانی رو تعریف کنم بچه ها: اخجون معلم: خب، اسم داستان دوقلو ها هست. دوقلو هایی که از نظر رفتاری و جسمی فرق داشتن...
اولین دختر یعنی سومین بسیار خجالتی و ترسو بود.
و دختر دومی یعنی ا/ت که خیلی شوخطبع و قلدر مانند بود.
نکته: سومین و ا/ت یکم به هم شباهت دارن]
خب داستان از اینجا شروع میشه...
سومین توی مدرسه همیشه ناراحت بود و مجبور بود ساکت بمونه چون همه براش قلدری میکردن
ویو ا/ت:
امروزم یک روز کسل کننده ی دیگه..
مدرسه نداشتم چون تابستون بود... ولی خب خواهرم سومین میره..
دینگ دینگ... دینگ دینگ(مثلا صدای زنگ در)
ا/ت: چته بابا اومدم
سومین: وای درو باز کن دیگه(با ترس و لرز)
ا/ت وقتی درو باز کرد سومین زود اومد توی خونه
ا/ت: چیشده باز سومین: قلدرا دنبالم میکردن ا/ت: چی؟ قلدر!؟ سومین: اره، میخوام مدرسم رو عوض کنن ولی نمیشه من دیگه نمیتونم طاقت بیارم، ا/ت توروخدا یکاری بکن ا/ت: خب...میتونیم جاهامون رو عوض کنیم سومین: چی؟ زده به سرت؟ ا/ت: چاره ی دیگه ای نیست از فردا من میرم مدرست سومین: ا/ت من ازت سه سال بزرگ ترم چجوری میخوای درسارو بفهمی ا/ت: حلش میکنم، امشب کتاباتو بده من سومین: باشه ولی کاری نکنی مثل مدرسه ی خودت همه رو بزنی ا/ت: نه بابا تو کاریت نباشه
ا/ت ویو: تمام کتابارو خوندم خوابمم میومد، گوشیم زنگ خورد، دوست پسرم بود یعنی جیمین
وای حالا چجوری با جیمین رابطمو برقرار کنم از فردا
ا/ت: سلام عشقم جیمین: چطوری ا/ت: خوبم تو چطوری جیمین: منم خوبم، چیز فردا بیا کافه محلتون ا/ت: چی... یعنی چرا؟ جیمین: چرا نداره برات سوپرایز دارم [ا/ت تو فکرش: وای حالا چیکار کنم]
ا/ت: ساعت چند؟ جیمین: ۹ صبح ا/ت: باشه ببینم چی میشه جیمین: باشه عشقم فعلا
ا/ت: فهمیدم چیکار کنم... سومین(داد) سومین: چیشده ا/ت: فردا ساعت ۹ برو کافه محلمون پیش جیمین نقش منو بازی کن سومین: باشه ولی توهم جبران کنیا ا/ت: میکنم بابا
{فردا، ویو به مدرسه}
ساعت: ۷:۱۵
ا/ت ویو: چه مدرسه ی باکلاسیه.. چرا کسی نیست؟
همینجوری تو راهرو راه رفتم به کاغذی که سومین نوشته بود نگاه کردم..
ا/ت: امم.. کلاس ۱۲/۵ جونگ کوک: چیه راهتو گم کردی باز (و همه خندیدن) ا/ت: هرهرهر.. خندیدم برو کنار بابا جونگ کوک: تو الان به من تیکه انداختی؟ ا/ت: مرا میل سخن با حیوانات نیست.
و نشست سرجاش
جونگ کوک:...
خوبه؟ ادامه بدم؟
لایک و کامنت فراموش نشه خوشگلا🥲💗
- ۷.۳k
- ۱۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط