رمان مدرسه ای

رمان مدرسه ای 𝑻𝒘𝒊𝒏𝒔🎀🕸
(دوقلو ها)
★ 𝒑: ²
ویو سومین: رفتم کمد ا/ت رو گشتم..
لباسای باحالی داشت منم یکیشو برداشتم پوشیدم..
ساعت ۸:۱۵ دقیقه بود
راه افتادم به سمت کافه..

ویو ا/ت:
بعد این حرفم بقیه ساکت شدن و پچ پچ میکردن..
یهو یک پسر خوشتیپ و قیافه ای سرد از کنارم رد شد..
پشت سر من بود..

ویو سومین: رسیدم به کافه..
وارد شدم که یهو جیمین گل رو گرفت جلوم..
نباید گل رو میگرفتم مثل ا/ت چون اون از اینجور چیزا خوشش نمیومد..
سومین: ممنون ولی کاش بجای گل میرفتیم گیم بزنیم
جیمین خندید
جیمین: دفعه ی بعدی میریم

ویو ا/ت: توی کلاس بودیم، معلم زر میزد..
منم بشدت گشنم بود..
یهو دیدم ی خری دستش چیبس بود..
فک کنم اسمش کونگ جوک یا جونگ کوک بود...
حالا بیخیال.. رفتم اروم اروم دستمو بردم به دستش و سریع برش داشتم..
اون حواسش پرت بود نفهمید..
چه زیادم بود چیپسش..
تا خوردم یهو سوختم و سرفم گرفت...
همه خندیدن..
ا/ت: به باباتون بخندین معلم: هیس ساکت ا/ت: خانوم میشه برم اب بخورم لطفا معلم: باشه زود..(حالا معلم ما بود میگفت زنگ تفریح چیکار میکردی و اینا😕😂)

قبل اینکه معلم حرفشو بزنه زدم بیرون..
دنبال اب میگشتم که یهو همون پسره خوشتیپه رو دیدم..
تهیونگ: بیا اب ا/ت: ممنون.. ببخشید تهیونگ: بله ا/ت: شما اسمتون چیه؟ تهیونگ: کیم تهیونگم..

و رفت..
چرا انقدر سرده؟؟

(شب)
سومین: وای چه روزی بود ا/ت: چیشد راستی امروز؟ سومین: هیچی بابا، مسخره بود ا/ت: اره سومین: یچیزی بگم ا/ت: بگو سومین: من قبلا توی مدرسه روی جونگ کوک یعنی قلدر و پولدار مدرسه کراش بودم ا/ت(با خنده): کونگ جوکو میگی؟ سومین: جونگ کوک نه کونگ جوک ا/ت: حالا همون، چرا رو اون روانی کراشی؟ سومین: باهاش بدرفتار نباش یکاری کن بهش برسم چون تو که همیشه جای من نیستی ا/ت: خب باشه

ا/ت ویو: تو گوشیم میچرخیدم که یهو توی یوتیوب دیدم این پسره جونگ کوک با دوست دخترشه و دارن ازشون عکاسی میکنن..
یعنی چیی؟؟
این دوست دختر داره..؟
پس کارم سخت تر شد..ای خدا..

[فردا صبح]

ا/ت ویو: امروز زود پاشدم رفتم مدرسه تا همه چی رو بفهمم و جاسوسی کنم..
سومین هم باهام اومد..
رفتیم تو راهرو، سومین ماسک زده بود...
سومین تمام قوانینارو بهم گفت ولی برای من مهم نبود..
یهو از پنجره دیدم جونگ کوک با یک دختری از یک ماشین لیموزین پیاده شدن...
چندتا ماشین هم پشت سرشون..
وقتی جونگ کوک پیاده شد تمام دخترا ریختن سرش..

ا/ت: یک چیزی بگم ناراحت نمیشی؟ سومین: بگو ا/ت: کراشت... تو رابطس سومین: چی!!؟ ا/ت: ببخشید نمیتونستم نگم سومین: مشکلی نیست من برم.. ا/ت: صبر کن نرو یکی داره میاد سومین: کجا برم؟؟؟ ا/ت: بریم تو حیاط هردومون سومین: دیرت میشه ا/ت: نه بیا

باهم سریع رفتیم تو حیاط..
جونگ کوک تا منو دید لبخند تلخی زد...منم نادیدش گرفتم..
مرتیکه، تو رابطس بعد به دختر مردم چشم داره..
ا/ت: متنفرم ازت سومین: با منی؟ ا/ت: نه با این جوک کونگ بودم سومین: جونگ کوککک ا/ت: باشهه اصن هرچی تو بگی

سومین رفت دوتا ابمیوه بگیره که یهو...

بنظرتون چه اتفاقی میوفته؟ 😂🐥
دیدگاه ها (۶)

حق یا چی...؟ 🌚 ی فالومون نشه؟ 🥲💗😂 #فالو #کامنت #لایک

رمان مدرسه ای 𝑻𝒘𝒊𝒏𝒔🎀🕸(دوقلو ها) ★ 𝒑: ³سومین رفت دوتا ابمیوه ...

رمان مدرسه ای 𝑻𝒘𝒊𝒏𝒔 🎀🕸 (دوقلو ها) ★ 𝒑: ¹ معلم: خب بچه ها می...

🎀?𝔽𝕣𝕚𝕖𝕟𝕕 𝕞𝕖(رفیق؟🎀)

🕸🎀𝑻𝒘𝒊𝒏𝒔 رمان مدرسه ای(دوقلو ها) ★ 𝒑: ⁷ا/ت: مز..ا..حم(مکث) [ج...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

پارت 12خون تو رگام جم شد....ویو جونگکوک یه نفس عمیق کشیدم بع...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط