یونگی ویو
یونگی ویو
رفتم پیش دکتر تا ببینم ا.ت کی مرخص میشه
دکتر: فردا صبح مرخص میشه
یونگی: باشه
لیا: حالش چطوره(بغض)
یونگی: یه چیزی هست به نام به تو چه
لیا: من دوستشم ها
یونگی: منم اربابشم
لیا: من زفیقشم تو اربابش حالا میشه بگی حالش چطوره
یونگی: خوبه
لیا: اوکی
رفتم پیش ا.ت
ا.ت:چیشد
یونگی:فردا مرخص میشی
ا.ت: تا اون موقع من حوصلم سر میره
یونگی: من پیشتم نمیزارم تنها باشی
ا.ت:چرا این همه مهربون شدی
یونگی:هیچی فقط متاسفم که تند میرفتم
ا.ت: ببخشید که منم رفتم با جیمین رقصیدم
یونگی: اشکال نداره
رفتم پیش دکتر تا ببینم ا.ت کی مرخص میشه
دکتر: فردا صبح مرخص میشه
یونگی: باشه
لیا: حالش چطوره(بغض)
یونگی: یه چیزی هست به نام به تو چه
لیا: من دوستشم ها
یونگی: منم اربابشم
لیا: من زفیقشم تو اربابش حالا میشه بگی حالش چطوره
یونگی: خوبه
لیا: اوکی
رفتم پیش ا.ت
ا.ت:چیشد
یونگی:فردا مرخص میشی
ا.ت: تا اون موقع من حوصلم سر میره
یونگی: من پیشتم نمیزارم تنها باشی
ا.ت:چرا این همه مهربون شدی
یونگی:هیچی فقط متاسفم که تند میرفتم
ا.ت: ببخشید که منم رفتم با جیمین رقصیدم
یونگی: اشکال نداره
۶.۱k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.