ا.ت ویو
ا.ت ویو
وای خب من الان هیچکاری نکنم حوصلم سر میره اه خدایا من چه گناهی کردم که باید توی این عمارت زندانی بشم پوففف من تازه بیرون و دیدم یه جوری میگم انگار از بچگی اینجا بودم نه من فقط چند سالیه که تو این عمارت هستم
لیا: چرا داری با خودت حرف میزنی
ا.ت: ها هیچی حوصلم سر رفته
جین: لیاااا( داد)
لیا: ههااااا
جین: کجایی
ا.ت: اتاق من(داد)
جین:لیا به تو که نگفتن استراحت کن بیا کارت و انجام بده
لیا: باشه بابا اومدم
ا.ت:برو سر کارت
وای چیزی به جز خواب ندارم
وای خب من الان هیچکاری نکنم حوصلم سر میره اه خدایا من چه گناهی کردم که باید توی این عمارت زندانی بشم پوففف من تازه بیرون و دیدم یه جوری میگم انگار از بچگی اینجا بودم نه من فقط چند سالیه که تو این عمارت هستم
لیا: چرا داری با خودت حرف میزنی
ا.ت: ها هیچی حوصلم سر رفته
جین: لیاااا( داد)
لیا: ههااااا
جین: کجایی
ا.ت: اتاق من(داد)
جین:لیا به تو که نگفتن استراحت کن بیا کارت و انجام بده
لیا: باشه بابا اومدم
ا.ت:برو سر کارت
وای چیزی به جز خواب ندارم
۵.۹k
۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.