پارت دومش؟؟:>
پارت دومش؟؟:>
p²:
اره من انجامش دادم.. با موفقیت تمام انجام شد..جزوی از شغلم شده.. رویای از بین بردنت!! دیگه هیچی نمیمونه رانک!! نه کم و نه زیاد! برام دست بزن این استایل منه!! افتخار کن من تورو بازی دادم!! خودم انجامش دادم این عالیه!
توی شعله های آتش راه میرم! ترسیدن برای کسیه که این مسیر رو نشناسه! من این راه رو حفظم رانک!!
این آتیش خاموش نمیشه..خیلی بزرگه!!
اوه شتت!
از کنارش بلند شد و سمت چپ رفت: هیچکی نمیتونه متوقفش کنه! لعنتی! با درد از خواب بیدار شدم..آتیش داره شعله ور میشه! میخوای بترسی!؟ مشکلی نیست این کار توعه!!
پس بیا بسوزیم پسر..بسوزیمم! بسوزیم!!
بلند بلند شروع به خندیدن کرد و دور پسری که روی زمین افتاده چرخید
کنارش نشست و بعد از خیره شد بهش زمزمه کرد: بای بای رانک! بیا بسوزیم پسر!!
چاقوی تیزی رو که توی دستش گرفته بود توی شکم رانک فرو کرد و با پاشیدن خون روی صورتش قهقهه زد
دستش رو دور جای چاقو کشید و از روی زمین بلند شد
به طرف دستیارش رفت و دستاش رو روی شونه های دستیارش نه بهتر بگم..پارتنرش گذاشت..
دست های خونیش رو دور صورت هوسوک قاب کرد و شروع به بوسیدنش کرد
بعد از تموم شدن بوسه کنار صورتِ هوسوک که با دستاس ا.ت خو.نی شده بود زمزمه کرد: سوزوندمش!!
هوسوک بوسه آرومی به لب های خونی ا.ت زد و ادامه داد: آفرین دخترِ من..تو سوزوندیش چون دخترِ منی!!
خبخبخب بلوبریام یه لایک و کامنت کوچولو میتونه خیلی خوشحالم کنه بوس بهتون:)))
p²:
اره من انجامش دادم.. با موفقیت تمام انجام شد..جزوی از شغلم شده.. رویای از بین بردنت!! دیگه هیچی نمیمونه رانک!! نه کم و نه زیاد! برام دست بزن این استایل منه!! افتخار کن من تورو بازی دادم!! خودم انجامش دادم این عالیه!
توی شعله های آتش راه میرم! ترسیدن برای کسیه که این مسیر رو نشناسه! من این راه رو حفظم رانک!!
این آتیش خاموش نمیشه..خیلی بزرگه!!
اوه شتت!
از کنارش بلند شد و سمت چپ رفت: هیچکی نمیتونه متوقفش کنه! لعنتی! با درد از خواب بیدار شدم..آتیش داره شعله ور میشه! میخوای بترسی!؟ مشکلی نیست این کار توعه!!
پس بیا بسوزیم پسر..بسوزیمم! بسوزیم!!
بلند بلند شروع به خندیدن کرد و دور پسری که روی زمین افتاده چرخید
کنارش نشست و بعد از خیره شد بهش زمزمه کرد: بای بای رانک! بیا بسوزیم پسر!!
چاقوی تیزی رو که توی دستش گرفته بود توی شکم رانک فرو کرد و با پاشیدن خون روی صورتش قهقهه زد
دستش رو دور جای چاقو کشید و از روی زمین بلند شد
به طرف دستیارش رفت و دستاش رو روی شونه های دستیارش نه بهتر بگم..پارتنرش گذاشت..
دست های خونیش رو دور صورت هوسوک قاب کرد و شروع به بوسیدنش کرد
بعد از تموم شدن بوسه کنار صورتِ هوسوک که با دستاس ا.ت خو.نی شده بود زمزمه کرد: سوزوندمش!!
هوسوک بوسه آرومی به لب های خونی ا.ت زد و ادامه داد: آفرین دخترِ من..تو سوزوندیش چون دخترِ منی!!
خبخبخب بلوبریام یه لایک و کامنت کوچولو میتونه خیلی خوشحالم کنه بوس بهتون:)))
۳۲.۱k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.