꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
꙳ همکلاسی غیرتی من ꙳
Part 7
( از زبان ا/ت)
لباشو اروم گذاشت روی لبام
و گرمای لباش حتی تا قلبم هم می رسید
و بدن سردمو گرم می کرد
بعد از ۱ دقیقه لباشو ازم جدا کرد و گفت
جونگ کوک : تو که امروز هم چیزی نخوردی
ا/ت : هر کی رو بخوای ببینی چیزی خورده یا نه رو می بوسی؟
جونگ کوک : نه فقط برای تو این جوریه
ا/ت : خوبه
جونگ کوک : چیه؟ ..... نکنه حسودی کردی یا بدت امد اگه من کسی رو بوسیده باشم
ا/ت : نخیرم اصلا به من چه
امدم پاشم و یهو دستمو گرفت و منو به سمت خودش کشید
ا/ت : چ... چیک..
بعدش امد طرفم و دم گوشم گفت
جونگ کوک : هیشششش نگران نگران نباش من فقط تو رو دوست دارم و خواهم داشت ( اروم)
و تا خواست بیاد نزدیکم که دوباره ببوستم یکی وارد شد
اون اون یونا بود
یونا : اوه اوه خیلی بد موقع اومدم
و قبل از اینکه ما بهش چیزی بگیم سری رفتم
جونگ کوک : خب به کارمون برسیم
ولی من سری هولش دادم
و تا از در رفتم بیرون گفت
جونگ کوک : هه من اگه بخوام کاری رو انجام بدم حتما انجام میدم خانم ا/ت
و هیچ یکی از پشت گرفت و کوبوندم به دیوار و دستشو گ فت دو طرفم که نتونم فرار کنم و یهو لباشو کوبوند روو لبام و مک های عمیقی می زد و من فقط داشتم نگاش می کردم و یهو لبمو گاز گرفت که یعنی باید همکاری کنم و منم دستمو گذاشتم روی زاویه فکش و خودم بهش چسبودم
بعد از ۵ دقیقه بلاخره از هم جدا شدیم و پیشوند مو گذاشتم رو پیشونیش و چشمام رو بستم و نفس نفس زنان گفتم
ا/ت : ت... تو و. اقعا من. و دو. س. ت داری؟
جونگ کوک : بزار نفس بگیری ( خنده)
ا/ت : خیلی خب بگو؟
جونگ کوک : اوهوم دوست دارم .... بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی
حمایت.......... 💜؟
🖤بچه ها مرسی که تا اینجا همراهم بودید و فیکم رو خوندید فقط لطفا برای حمایت بیشتر و اینکه من بتونم براتون فیک های بیشتری بزارم لطفا لطفا کالمو دنبال کنید ممنون🖤
Part 7
( از زبان ا/ت)
لباشو اروم گذاشت روی لبام
و گرمای لباش حتی تا قلبم هم می رسید
و بدن سردمو گرم می کرد
بعد از ۱ دقیقه لباشو ازم جدا کرد و گفت
جونگ کوک : تو که امروز هم چیزی نخوردی
ا/ت : هر کی رو بخوای ببینی چیزی خورده یا نه رو می بوسی؟
جونگ کوک : نه فقط برای تو این جوریه
ا/ت : خوبه
جونگ کوک : چیه؟ ..... نکنه حسودی کردی یا بدت امد اگه من کسی رو بوسیده باشم
ا/ت : نخیرم اصلا به من چه
امدم پاشم و یهو دستمو گرفت و منو به سمت خودش کشید
ا/ت : چ... چیک..
بعدش امد طرفم و دم گوشم گفت
جونگ کوک : هیشششش نگران نگران نباش من فقط تو رو دوست دارم و خواهم داشت ( اروم)
و تا خواست بیاد نزدیکم که دوباره ببوستم یکی وارد شد
اون اون یونا بود
یونا : اوه اوه خیلی بد موقع اومدم
و قبل از اینکه ما بهش چیزی بگیم سری رفتم
جونگ کوک : خب به کارمون برسیم
ولی من سری هولش دادم
و تا از در رفتم بیرون گفت
جونگ کوک : هه من اگه بخوام کاری رو انجام بدم حتما انجام میدم خانم ا/ت
و هیچ یکی از پشت گرفت و کوبوندم به دیوار و دستشو گ فت دو طرفم که نتونم فرار کنم و یهو لباشو کوبوند روو لبام و مک های عمیقی می زد و من فقط داشتم نگاش می کردم و یهو لبمو گاز گرفت که یعنی باید همکاری کنم و منم دستمو گذاشتم روی زاویه فکش و خودم بهش چسبودم
بعد از ۵ دقیقه بلاخره از هم جدا شدیم و پیشوند مو گذاشتم رو پیشونیش و چشمام رو بستم و نفس نفس زنان گفتم
ا/ت : ت... تو و. اقعا من. و دو. س. ت داری؟
جونگ کوک : بزار نفس بگیری ( خنده)
ا/ت : خیلی خب بگو؟
جونگ کوک : اوهوم دوست دارم .... بیشتر از اون چیزی که فکر می کنی
حمایت.......... 💜؟
🖤بچه ها مرسی که تا اینجا همراهم بودید و فیکم رو خوندید فقط لطفا برای حمایت بیشتر و اینکه من بتونم براتون فیک های بیشتری بزارم لطفا لطفا کالمو دنبال کنید ممنون🖤
۱۰.۶k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.