پارت Blood moon

پارت ۱۰۸ Blood moon



ازجام بلندشدم و روبه سوجین گفتم


ا/ت:میخوام دستامو بشورم باهام میای؟

سوجین:اره اره واستا اومدم

از جلوی میز یه گله پسر رد شدیم که داشتن با نگاشون
میخوردنمون



بعد اینکه دستامون و شستیم اومدیم از دستشویی بیرون که دیدم

یه پسری با بیرون اومدن ما تکیشو از دیوار برداشت و


اومد طرفم دست سوجین و گرفتم


ا/ت: بیا بریم


پسره:ببخشید خانوما؟


محلش ندادیم و تند تند رفتیم سرمیز من کنار جونگکوک نشسته بودم



سوجین و جیمین هم کنار هم


این پسره هم از اول تا اخر زل زده بود بهم





خودم و بیشتر به جونگکوک چسبوندم


اونم دستشو انداخت دور شونم




سوجین:بله دیگه زن داف داشته باشی همین میشه برادر من



کوک:خیلی خوب توهم

صدای زنگ اس ام اس گوشیمبلند شد با تعجب از تو کیفم برش داشتم



چند وقتی میشه که جونگکوک سیم کارتمو عوض کرده بود
کسی شمارمو نداشت



با دیدن شماره سرمو بلند کردم و به سوجین نگاه کردم



چشمکی زدو با سرش اشاره کرد بخونمش



اس ام اس باز کرده بودم که نوشته بود...
دیدگاه ها (۱۸)

پارت ۱۰۹ Blood moonچشمکی زدو با سرش اشاره کرد بخونمش اس ام ا...

پارت ۱۱۰ Blood moonسوجین:میدونم خیلی کنجکاوی ولی من از همون ...

پارت ۱۰۷ Blood moonبا صدای من هر دوتاشون برگشتن طرفم جیمین:ج...

پارت ۱۰۶ Blood moonسوجین دستمو گرفته بود باهام راه میرفتیم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط