پارت Blood moon

پارت ۱۰۶ Blood moon




سوجین دستمو گرفته بود باهام راه میرفتیم


جلوی یه مزون واستادیم تا جیمین و جونگکوک بهمون برسن


جیمین:چرا واستادین؟


سوجین با دستش مزون و نشون داد گفت



سوجین:بریم این تو؟



جیمین:بریم





دختری که اون تو واستاده بود بهمون خوش امد گفت


جونگکوک و جیمین همونجا رو صندلی های نزدیک در نشستن




قرار شد من و سوجین از هرکدوم که خوشمون اومد


صداشون کنیم

بعد چنددور زدن تو مزون بالاخره سوجین



از یه لباس عروس خیلی شیک خوشش اومد


لباسش دامن ساده ای داشت و و دکلته بود و رو سینشم سنگ

دوزی شده بود




سوجین:ا/ت میری جیمین و صدا کنی؟
لبخندی زدم و گفتم



ا/ت:باشه

به سمت پسرا رفتم با چیزی که دیدم اخمام رفت توهم



جونگکوک


داشت به دختره نگاه میکرد و لبخند میزد دخترم واسش عشوه خرکی میومد




ا/ت:جیمین

با صدای من هر دوتاشون برگشتن طرفم


جیمین:جانم؟



ا/ت:بیا نوشین لباسش و انتخاب کرد میخواد ببینه توم خوشت میاد یا‌ نه
دیدگاه ها (۲)

پارت ۱۰۷ Blood moonبا صدای من هر دوتاشون برگشتن طرفم جیمین:ج...

پارت ۱۰۸ Blood moonازجام بلندشدم و روبه سوجین گفتم ا/ت:میخوا...

پارت ۱۰۵ Blood moonسوجین:باشه الان من تک میزنم رو گوشیت،کاری...

پارت ۱۰۴ Blood moon ا/ت:نمیدونم باید ببینم جونگکوک چی میگه ...

پارت ۲۱ فیک مرز خون و عشق

پارت ۲۶ فیک مرز خون و عشق

پارت ۲۵ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط