PART7
(ویویونا)
خدمت کار از اتاق رفت بیرون و منم بعد چند دقیقه از جام بلند شدم و لباسارو پوشیدم یه هودی و شلوار ست بود به رنگ طوسی با شونه ای که برام گذاشتن موهام رو شونه زدم و رفتم داخل سرویس بهداشتی اتاق دست و صورتم رو شستم به خودم توی آینه نگاهی انداختم زیر چشام گود افتاده بود به فکر فرو رفتم و اشک از چشام سرازیر شد
از اتاق رفتم بیرون یه خونه لوکس خونه که چه عرض کنم عمارت بود محو تماشای خونه بودم که
@حالت بهتر شد؟
......_
@با تو ام
_ها ..چی .. بله..حالم ..ب ..بهتر شد
@خب برو تو آشپز خونه الان میام برات نهار درست میکنم
به یه جا اشاره کرد....رفتم سمت آشپز خونه و نشستم رو صندلی میز نهار خوری
@چرا اون لباسا رو پوشیده بودی اونم توی این سرما
_خودم نپوشیدم بزور تنم کردن
@چی؟برای چی؟
_توی یه حراج برده فروخته شدم به یه آقا که من و آورد اینجا
@خب راستش اون آقا صاحب این خونه هست
یعنی اینقدر پولداره..........خب معلومه وگرنه ده میلیارد وون از کجا آورد من و خرید
@بفرمایین اینم سوپ شما زود بخور تا ارباب نیومده
_خیلی ممنونم.........راستی ار...ارباب شما چجور آدمیه؟
내 노예🖤
خدمت کار از اتاق رفت بیرون و منم بعد چند دقیقه از جام بلند شدم و لباسارو پوشیدم یه هودی و شلوار ست بود به رنگ طوسی با شونه ای که برام گذاشتن موهام رو شونه زدم و رفتم داخل سرویس بهداشتی اتاق دست و صورتم رو شستم به خودم توی آینه نگاهی انداختم زیر چشام گود افتاده بود به فکر فرو رفتم و اشک از چشام سرازیر شد
از اتاق رفتم بیرون یه خونه لوکس خونه که چه عرض کنم عمارت بود محو تماشای خونه بودم که
@حالت بهتر شد؟
......_
@با تو ام
_ها ..چی .. بله..حالم ..ب ..بهتر شد
@خب برو تو آشپز خونه الان میام برات نهار درست میکنم
به یه جا اشاره کرد....رفتم سمت آشپز خونه و نشستم رو صندلی میز نهار خوری
@چرا اون لباسا رو پوشیده بودی اونم توی این سرما
_خودم نپوشیدم بزور تنم کردن
@چی؟برای چی؟
_توی یه حراج برده فروخته شدم به یه آقا که من و آورد اینجا
@خب راستش اون آقا صاحب این خونه هست
یعنی اینقدر پولداره..........خب معلومه وگرنه ده میلیارد وون از کجا آورد من و خرید
@بفرمایین اینم سوپ شما زود بخور تا ارباب نیومده
_خیلی ممنونم.........راستی ار...ارباب شما چجور آدمیه؟
내 노예🖤
۵.۰k
۱۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.