جیمین با لحن همیشگیش که قرن ها بود فریز شده
جیمین با لحن همیشگیش که قرن ها بود فریز شده
بود گفت:
وی! 2 ساعت بعد مأموریت داریم و تو هنوز خوابی.
تهیونگ یهو سیخ نشست و چشمایی که اندازه ی
بشقاب شده بود رو به تابلوی نقاشی چند میلیون
دلاری روی دیوار رو به روش داد.
+ ج جدى؟ م من
نمیخواد پنیک کنی کنسله فردا شب....
تهیونگ یهو وا رفت و خواست بزنه زیر گریه که
جیمین با یه اپسیلون لحن شیطونی که تو حرفاش
بود و فقط تهیونگ میتونست تشخیصش بده ادامه
داد:
وقتی من نمیتونم بخوابم تو حق نداری اینجوری
لذت ببری ومپایر ناقص
و بعد قطع کرد.
همیشه جیمین توی تنهاییشون اینجوری صداش میزد
و دلیلش هم قابلیت های تهیونگ بود.
اون بهترین خودش توی ومپایرها بود و همچنین از
لذتهای دنیای آدمها هم بهره مند بود
تهیونگ چشماش رو بست و خواست باز بخوابه که
نشد آه غلیظی کشید و پاشد نشست، موهای مجعد
و بلند مشکیش توی صورتش و گردنش ریختن و پسر
لباش رو جلو داد:
این آدمای لعنتی میتونن هرچقدر که میخوان
بخوابن... خوشبحالشون.
با کرختی از تختش بیرون اومد و سریع رو تختیش
رو مرتب کرد و از اتاقش خارج شد.
با خودش زمزمه کرد:
ادامه دارد🧡
بود گفت:
وی! 2 ساعت بعد مأموریت داریم و تو هنوز خوابی.
تهیونگ یهو سیخ نشست و چشمایی که اندازه ی
بشقاب شده بود رو به تابلوی نقاشی چند میلیون
دلاری روی دیوار رو به روش داد.
+ ج جدى؟ م من
نمیخواد پنیک کنی کنسله فردا شب....
تهیونگ یهو وا رفت و خواست بزنه زیر گریه که
جیمین با یه اپسیلون لحن شیطونی که تو حرفاش
بود و فقط تهیونگ میتونست تشخیصش بده ادامه
داد:
وقتی من نمیتونم بخوابم تو حق نداری اینجوری
لذت ببری ومپایر ناقص
و بعد قطع کرد.
همیشه جیمین توی تنهاییشون اینجوری صداش میزد
و دلیلش هم قابلیت های تهیونگ بود.
اون بهترین خودش توی ومپایرها بود و همچنین از
لذتهای دنیای آدمها هم بهره مند بود
تهیونگ چشماش رو بست و خواست باز بخوابه که
نشد آه غلیظی کشید و پاشد نشست، موهای مجعد
و بلند مشکیش توی صورتش و گردنش ریختن و پسر
لباش رو جلو داد:
این آدمای لعنتی میتونن هرچقدر که میخوان
بخوابن... خوشبحالشون.
با کرختی از تختش بیرون اومد و سریع رو تختیش
رو مرتب کرد و از اتاقش خارج شد.
با خودش زمزمه کرد:
ادامه دارد🧡
- ۲.۶k
- ۱۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط