قطعا زبون نگاه و رفتار جیمین برای تهیونگ واضح

قطعا زبون نگاه و رفتار جیمین برای تهیونگ واضح
بود اونقدر که نیاز به بیان شفاهی اجازه ی رفتن
خون آشام کوچکتر نبود
دم در خم شد و با وجود حال بدی که داشت بندای
نازک چرم کفشش رو پاپیون میزدیونگی همونطور که
ورق هارو جمع میکرد به تهیونگ نگاه کرد و خندید
احمقو نگا داره میمیره از تشنگی ولی بازم باید
نامبر وان جنتل منا .باشه
چشمای تهیونگ که هر لحظه قرمز تر میشدن روی
صورت یونگی لغزید و پسر رو ترسوند، تهیونگ روش
رو برگردوند و خواست خارج شه که جیمین داد زد
_عینکت
تهیونگم عینک آفتابی سیاهش رو از جیب داخل کتش
درآورد و از جعبهی شکیلش خارجش کرد و سریع
روی چشمش گذاشت.
باهمه سرعتش خودش رو به آسانسور رسوند و
دکمش رو فشرد.
دستش رو اطراف تخت میکشید و دنبال گوشیش
.میگشت بالاخره پیداش کرد و چشم بسته تماس رو
خواست وصل کنه که صدای زنگ و ویبرش قطع نشد.
یکی از چشماش رو خیلی کم باز کرد و با تشخیص
هاله ی سبز رنگ روی گوشیش سریع بستشون و اینبار
واقعا تماس رو وصل کرد.
+ عوووم؟!

ادامه دارد🫀
دیدگاه ها (۰)

جیمین با لحن همیشگیش که قرن ها بود فریز شدهبود گفت:وی! 2 ساع...

+ حالا که تازه خون خوردم.... میتونم به یه کلابخودم رو دعوت ک...

شاید اگر منو تو هم همش همو نمیدوشیدیم و تواین یخچال یه ذره خ...

یونگی خندهی وا رفته ای روی لبش نشوند وآستینش رو زد بالا و تت...

خون آشام عزیز (66)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط