شاید اگر منو تو هم همش همو نمیدوشیدیم و تو

شاید اگر منو تو هم همش همو نمیدوشیدیم و تو
این یخچال یه ذره خون نگه میداشتیم میدادیم بهش
اینجوری خماری نکشه
جیمین از اینکه بحث اصلی کنار رفته بود کلافه بود
قلنج گردنش رو شکوند و به یونگی گفت:
Friends with benefits
-
از همون اولم قرار بود نیاز جنسی همو برطرف کنیم
و از خون هم بنوشیم پس تو این خونه چه نیازی به
بانک خون داریم؟
بعد یهویی ولوم صداش بالا رفت و سر تهیونگ که
داشت خودش رو روی زمین میچلوند داد زد:
،تهیونگ بچه نشو! الان ساعت شلوغیه میخوای
اجازه بدم از پنت هوس بری طبقه 46 و توی راهت
کلی آدم ببینی که هر لحظه ممکنه یکیشون رو پاره
کنی و خونش رو بریزی تو حلقت؟
تهیونگ یهو ،نشست دستاش رو توی هوا تکون میداد
و میگفت
+ هیونگ، قول میدم سرم رو بالا نیارم یک راست
میرم تو واحد خودم اصلا از پلههای اضطراری میرم
یونگی دست جیمین رو گرفت و تکونش داد:
بذار بره نژادش ازوناس که اگر خیلی تشنه شه
هیچی نمیفهمه ها دوتامون میمیریم.
تهیونگ باز چشمای ملتمسش رو به جیمین دوخت که
بعد چند ثانیه پسر بزرگتر پوفی کشید و سرش رو
تکون داد.
تهیونگ سریع عین برق گرفتهها ایستاد و کتش رو که
مرتب روی مبل گذاشته بود برداشت و تنش کرد خب

ادامه دارد🫧
دیدگاه ها (۰)

قطعا زبون نگاه و رفتار جیمین برای تهیونگ واضحبود اونقدر که ن...

جیمین با لحن همیشگیش که قرن ها بود فریز شدهبود گفت:وی! 2 ساع...

یونگی خندهی وا رفته ای روی لبش نشوند وآستینش رو زد بالا و تت...

پارت 1 (طولانین پارتا)یونگی با تمام قدرتش ورق رو بر زد که با...

خون آشام عزیز (66)

#رویای #جوانی #پارت-۷دیدم داشت ادا در می آورد و زد زیر خنده ...

خون آشام عزیز (63)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط