پارت²
۲/۴
-هی...شنیدم دختره رو با خاک یکسان کردی..میگن ضربه مغزی شده!..هوم خشم اومد
+عه واقعن؟..اگ خشت اومده رو ت هم امتحانش کنم؟
-وای وای چقد ترسیدم
عصابمو داشت بهم میزد ک با این حرف قبر خودشو کند!
-خانوم کوچولو فک کردی کی هستی هن؟
+تتتهههیییووونننننگگگگگگ*داد
-بابا باشه وحشییی یا خدااااا فرارررر کنینننن
(اخی بچم ترسید😂😂😂)
تهیونگ برگشت میخاست با دو فرار کنه ک از موهاش گرفتم و دنبال خودم کشیدم نمدونم چی ولی ی چیزایی زیر لب زمزمه میکرد
-یا مسیح یا امام صدم یا هفت جد بنگتن یا پی دی نیم خدایا من گناهی نکردم هنو جوونم خا*زیر لب
ب سمت دفتر مدیر بردمش اول وایسادم و کمی صبر کردم ک اشکام سرازیر شد و بغض کردم خوبه نقشم کار کرد
بردمش داخل ک اقای مدیر گفت
=دخترم چیشده
+هق ا..اقای مدیر..هق..این..این ..پسره ..هق میخاست..میخاست منو ..هق...جلوی...همه..هق..بزنه*گریه و بغض
=چیییی*بلند
-چرا چرت میگییی مگه کرم داریییییی😐ا..اقای مدیر ب خدا ب مسیح ب پی دی نیم اعظم دروغ میگههههههه
+یااا اقای مدیر هق من من دروغ هق میگم؟
=دخترم مدرکی نداری خب
+عاه باشه...هققق...بزارین خودم...زنگ بزنم هق..ب بابام
=نههههه نهههه اینکارو نکننن چرا باید مزاحم بابات بشیم
+خب؟😏
=پسرم ی بار دیگه تکرار شه اخراجی!
-وای خداا منو نجات بده..میگم من کاری نکردم
+بحثو بد تر نکن عزیزممم بگو چشم*اروم
-هوفففف چشمممم
شرط برای پارت بعد:
لایک۳۰
کامنت۳۰
-هی...شنیدم دختره رو با خاک یکسان کردی..میگن ضربه مغزی شده!..هوم خشم اومد
+عه واقعن؟..اگ خشت اومده رو ت هم امتحانش کنم؟
-وای وای چقد ترسیدم
عصابمو داشت بهم میزد ک با این حرف قبر خودشو کند!
-خانوم کوچولو فک کردی کی هستی هن؟
+تتتهههیییووونننننگگگگگگ*داد
-بابا باشه وحشییی یا خدااااا فرارررر کنینننن
(اخی بچم ترسید😂😂😂)
تهیونگ برگشت میخاست با دو فرار کنه ک از موهاش گرفتم و دنبال خودم کشیدم نمدونم چی ولی ی چیزایی زیر لب زمزمه میکرد
-یا مسیح یا امام صدم یا هفت جد بنگتن یا پی دی نیم خدایا من گناهی نکردم هنو جوونم خا*زیر لب
ب سمت دفتر مدیر بردمش اول وایسادم و کمی صبر کردم ک اشکام سرازیر شد و بغض کردم خوبه نقشم کار کرد
بردمش داخل ک اقای مدیر گفت
=دخترم چیشده
+هق ا..اقای مدیر..هق..این..این ..پسره ..هق میخاست..میخاست منو ..هق...جلوی...همه..هق..بزنه*گریه و بغض
=چیییی*بلند
-چرا چرت میگییی مگه کرم داریییییی😐ا..اقای مدیر ب خدا ب مسیح ب پی دی نیم اعظم دروغ میگههههههه
+یااا اقای مدیر هق من من دروغ هق میگم؟
=دخترم مدرکی نداری خب
+عاه باشه...هققق...بزارین خودم...زنگ بزنم هق..ب بابام
=نههههه نهههه اینکارو نکننن چرا باید مزاحم بابات بشیم
+خب؟😏
=پسرم ی بار دیگه تکرار شه اخراجی!
-وای خداا منو نجات بده..میگم من کاری نکردم
+بحثو بد تر نکن عزیزممم بگو چشم*اروم
-هوفففف چشمممم
شرط برای پارت بعد:
لایک۳۰
کامنت۳۰
۲۹.۰k
۰۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.