Part

Part57


کوک ویو
خیلی اعصبانی شدم رفتم بار انقدر مشروب خوردم که نمیتونستم خودم برم ولی رسیدم خونه اتو دیدم که نشسته زمین و گریه میکنه برآید استایل بغلش کردم بردمش بالا و(اسمات)گایز من اسمات مینویسم ولی چون پیجم مسدود شد و الان خیلی حساس شده اینو نمینویسم ولی تو فیکای بعدی براتون میزارم خیلی ناجوررررر ولی بگم کوک از پشت کرد و بخواطر سادیسمش این اتفاق افتاد و چشماش در حالت کردنش آبی و قرمز شده بود 


با ات رفتن حموم و اتو گزاشت رو پا....هایش و شک...مشو ماساژ میداد و لباسای اتو پوشید و تازه به خودش آوند

و یکدفعه  ته اوموددوو

ته:ات کو هیجا نبود
چیشده
ات:داداش(گریه)
ته:کوک چه اتفاقی افتاده
کوک:ته همین الان میریم تيمارستان
ته:کوک چی میگی
کوک:ته من اینجا بمونم به همه آسیب میزنم باید برم
ته:بکی بگه چی شده
کوک: من به ات تج...اوز کردم از پشت(یک قطره اشک)
ته:چییییییییی(داد)
کوک:
فقط همین الان میخوام برم
و ات میدونم الان دیگه بهم اعتماد نداری ولی فقط میتونم بگم ببخشید
ات:فقط برووووووو(داد)
کوک:(گریه).
ته:هانا و بچه ها مواظب ات باشین تا بیام

ته ویو
کوک رو گزاشتم اونجا رفتم خونه به همه گفتم برن بیرون رفتم پیش ات نشستم فقط گریه میکرد

ته:ات میدونم کار اشتباهی کرده ولی دست خودش نبوده میبخشیش کوک تو ماشین فقط بغض کرده بود
ات:(گریه)
ته:باشه فردا که بهتر شدی باهات صحبت میکنم
راستی میخوای بگم آریانا بیاد کنارت بخوابه
ات:نه میخوام تنها باشم
ته:باشه

پرس زمانی به فردا صبح.......................................................................

ته ویو
از خواب بیدار شدم رفتم اتاق ات و کوک ات خواب بود رفتم کنارش گونشو ناز کردم بیدار شد
ته:صبح بخیر
ات:صبح بخیر(بغض)
ته:ات میدونم کوک کاره خیلی اشتباهی انجام داده من خودم خیلی از دستش اعصبانیم میشه ببخشیش
ات:نه نمیبخشم میدونم مشکل داره میدونم مست بود ولی نمیتونم ببخشمش(گریه و جدی)

(تابع قوانین ویسگون)
(تابع قوانین جمهوری اسلامی )
(جانم_فدای_رهبر)
دیدگاه ها (۲)

Part۵۸ ته:هوفففف باشهرفتم بیرون آرین ویوبابا اومد بیرون من ر...

Part۵۹پرش زمانی به فرودگاه.....................................

Part56پرش زمانی به یک هفته بعد ................................

Part55 پرش زمانی به یک هفته بعد................................

عشق چیز خوبیه پارت ۱۳ توی بیمارستان با هم صحبت کردیمهلن : عش...

پارت ۷آنچه گذشت: رفتم توی اتاقم که.....نشستم روی تخت و به فک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط