part 27
#part_27
#طاها
تو فکر رها بودم
یعنی رسید خونه
بزار بهش یه زنگ بزنم
نه اصلا به من چه که زنگم بهش بزنم
دختره رو بزور تحمل میکنم بعد زرت و زرتم بهش زنگ بزنم؟
نه من زنگ نمیزنم
ولی طاها اگه زنگ بزنی جنتلمن بودن خودتو نشون میدی
اصلا نشون بدم الان مگه رها دختره که مخ یه پسره جنتلمن شه؟
نکنه برگشته خونه اون نمیاعه جلو در موند باشه بعد رهامو دزدیده باشه
جاننننننن؟رهامممممممم؟ 😐😐😐
چی زدم من؟
همینجور با خودم درگیر بودم که یه چی خورد تو صورتم
شت جورابای شکیب بود
طاها-اه چندش حال بهم زن😐
شکیب-جرررر داداش کجا بودی انقدر رفتی تو عمق فکر 😂
طاها_این بوی گند جورابات از عمق اوردتم بیرون
شکیب-میخای یکی دیگه بزنم بری تو عمق؟
طاها_من یه زنگ بزنم الان میام حساب تورو میرسم
پاشدم رفتم تو تراس و شماره رها رو گرفتم
بلافاصله صداش تو گوشم پیچید
رها-بله؟
با شنیدن صداش انگار اون انرژی از دستم رفتم رو دوباره پس گرفتم
طاها-سلام خوبی؟
رها-مرسی تو خوبی؟
طاها-الان اره
رها-الان؟مگه قبلا بد بودی؟
طاها-نه بیخی زنگ زدم ببینم رسیدی خونه؟
رها-اره رسیدم
طاها-خوبه
چند دقیقه ای بینمون سکوت بود
دلم نمیومد قطع کنم داشتم به صدای نفساش گوش میکردم
رها-طاها
طاها-جانم...نه یعنی بله؟
خندید
با خندش خنده اومد رولبام
رها-مرسی بابت کمک امروزت اگه تو نبودی شاید رفتار درستی نمیکردم و یه مشکل بزرگتر درست میکردم
طاها-خواهش وظیفم بود هر چند منم اگه دست خودم بود دلم میخواست پسره رو پهن زمین میکردم
رها-اخ گفتی 😂.......من برم دیگه
طاها-باشه مراقب خودت باش
رها-توهم همینطور....شب بخیر
طاها-شب بخیر
#شکلات_تلخ
#طاها
تو فکر رها بودم
یعنی رسید خونه
بزار بهش یه زنگ بزنم
نه اصلا به من چه که زنگم بهش بزنم
دختره رو بزور تحمل میکنم بعد زرت و زرتم بهش زنگ بزنم؟
نه من زنگ نمیزنم
ولی طاها اگه زنگ بزنی جنتلمن بودن خودتو نشون میدی
اصلا نشون بدم الان مگه رها دختره که مخ یه پسره جنتلمن شه؟
نکنه برگشته خونه اون نمیاعه جلو در موند باشه بعد رهامو دزدیده باشه
جاننننننن؟رهامممممممم؟ 😐😐😐
چی زدم من؟
همینجور با خودم درگیر بودم که یه چی خورد تو صورتم
شت جورابای شکیب بود
طاها-اه چندش حال بهم زن😐
شکیب-جرررر داداش کجا بودی انقدر رفتی تو عمق فکر 😂
طاها_این بوی گند جورابات از عمق اوردتم بیرون
شکیب-میخای یکی دیگه بزنم بری تو عمق؟
طاها_من یه زنگ بزنم الان میام حساب تورو میرسم
پاشدم رفتم تو تراس و شماره رها رو گرفتم
بلافاصله صداش تو گوشم پیچید
رها-بله؟
با شنیدن صداش انگار اون انرژی از دستم رفتم رو دوباره پس گرفتم
طاها-سلام خوبی؟
رها-مرسی تو خوبی؟
طاها-الان اره
رها-الان؟مگه قبلا بد بودی؟
طاها-نه بیخی زنگ زدم ببینم رسیدی خونه؟
رها-اره رسیدم
طاها-خوبه
چند دقیقه ای بینمون سکوت بود
دلم نمیومد قطع کنم داشتم به صدای نفساش گوش میکردم
رها-طاها
طاها-جانم...نه یعنی بله؟
خندید
با خندش خنده اومد رولبام
رها-مرسی بابت کمک امروزت اگه تو نبودی شاید رفتار درستی نمیکردم و یه مشکل بزرگتر درست میکردم
طاها-خواهش وظیفم بود هر چند منم اگه دست خودم بود دلم میخواست پسره رو پهن زمین میکردم
رها-اخ گفتی 😂.......من برم دیگه
طاها-باشه مراقب خودت باش
رها-توهم همینطور....شب بخیر
طاها-شب بخیر
#شکلات_تلخ
۳۸.۸k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.