چجوری نفهمیدی عاشقتم
چجوری نفهمیدی عاشقتم ؟
اروم کنار دخترک ایستاد و سوالی رو مترح کرد :
_ چیشده ؟
+ سونگمین چرا ؟ چرا هیچکس به من اهمیت نمیده ؟ چرا یکی نیست که مواظب من باشه ؟ چرا یکی نیست حواسش به من باشه ؟ چرا برای هیچکس مهم نیستم ؟
پسر خنده ای کرد و گفت :
_ من اینجا چه نقشی دارم دقیقا ؟ بگو دقیقا این سالهارو چیکار کردم ؟ چرا منو نمیبینی لعنتی ؟ این همه دویدم به خاطر تو ، این همه از خودم زدم به خاطر تو ، حاضر به انجام هرکاری شدم که فقط یک لبخند کوچیک رو لبات ببینم ولی « خنده ای کرد » تو حتی منو نمیبینی ..
+ سو .. سونگمین من
_ چجوری نفهمیدی که عاشقتم ؟ چجوری ؟ چرا باید به خاطر یک ادم عادی اینطور خودمو فراموش کنم و تموم حواسم به یک نفر باشه ؟ جدی متوجه نمیشی یا خودتو میزنی به اون راه ؟ لعنتی من دیوونتم چرا نمیفهمی ؟ … تو زندگیم فقط از یک نفر خوشم اومد و کنارش حالم خوب بود که اونم هیچوقت منو ندید …
+ ولی من فقط سعی داشتم احساساتمو کنترل کنم ، نمیخاستم عاشق دوست صمیم باشم ، نمیخاستم فکر کنی احساسم بیشتر از یک دوسته و جنبه دوستی با یک پسر رو ندارم ، نمیخاستم تحقیر بشم … فقط میخاستم احساسم رو نادیده بگیرم تا نابود شه ولی بدتر شد ، جوری که با خنده هات هم قلبم تند تند میزد … فقط سعی داشتم از رابطمون مواظبت کنم …
پسر لبخندی زد و دختر رو در اغوش کشید :
_ مهم نیست که تا الان چی پیش اومده ولی میخام از این به بعد فقط فقط برای من باشی ، دوست دارم زیباترینم
+ منم همینطور
The end ….
لایک ؟ فالو ؟ حمایت ؟
خوشحال میشم حمایتم کنی زیبا :)
اروم کنار دخترک ایستاد و سوالی رو مترح کرد :
_ چیشده ؟
+ سونگمین چرا ؟ چرا هیچکس به من اهمیت نمیده ؟ چرا یکی نیست که مواظب من باشه ؟ چرا یکی نیست حواسش به من باشه ؟ چرا برای هیچکس مهم نیستم ؟
پسر خنده ای کرد و گفت :
_ من اینجا چه نقشی دارم دقیقا ؟ بگو دقیقا این سالهارو چیکار کردم ؟ چرا منو نمیبینی لعنتی ؟ این همه دویدم به خاطر تو ، این همه از خودم زدم به خاطر تو ، حاضر به انجام هرکاری شدم که فقط یک لبخند کوچیک رو لبات ببینم ولی « خنده ای کرد » تو حتی منو نمیبینی ..
+ سو .. سونگمین من
_ چجوری نفهمیدی که عاشقتم ؟ چجوری ؟ چرا باید به خاطر یک ادم عادی اینطور خودمو فراموش کنم و تموم حواسم به یک نفر باشه ؟ جدی متوجه نمیشی یا خودتو میزنی به اون راه ؟ لعنتی من دیوونتم چرا نمیفهمی ؟ … تو زندگیم فقط از یک نفر خوشم اومد و کنارش حالم خوب بود که اونم هیچوقت منو ندید …
+ ولی من فقط سعی داشتم احساساتمو کنترل کنم ، نمیخاستم عاشق دوست صمیم باشم ، نمیخاستم فکر کنی احساسم بیشتر از یک دوسته و جنبه دوستی با یک پسر رو ندارم ، نمیخاستم تحقیر بشم … فقط میخاستم احساسم رو نادیده بگیرم تا نابود شه ولی بدتر شد ، جوری که با خنده هات هم قلبم تند تند میزد … فقط سعی داشتم از رابطمون مواظبت کنم …
پسر لبخندی زد و دختر رو در اغوش کشید :
_ مهم نیست که تا الان چی پیش اومده ولی میخام از این به بعد فقط فقط برای من باشی ، دوست دارم زیباترینم
+ منم همینطور
The end ….
لایک ؟ فالو ؟ حمایت ؟
خوشحال میشم حمایتم کنی زیبا :)
- ۸.۶k
- ۲۶ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط