برادر

●○ برادر ؟○●

پارت ۵
کمی یه دور و بر نگاه کرد ، بر خلاف تصورش خانه تمیز بود و چیدمان خوشگلی داشت‌ و بعد نگاه مشکوکی به تاکه کرد
تاکه : چته چرا این‌جوری نگاه میکنی

کازوتورا : هیچی، فقط فکر نمیکردم همچین جایی زندگی کنی.

تاکه تاکه‌ ابرویی‌ بالا انداخت و لب زد
_ تو درباره ی من چی فکر کردی

کازوتورا : یه سگ حشری بدبخت
تاکه اشک تمساح ساختگی اش را پاک کرد و لب زد
_ داری قلبمو‌ میشکنی.....مگه من چیکار کردم.
کازوتورا با پوزخند و اخم کوچکی لب زد
_ اگه دست از سر باسن مبارک بنده برداری شاید اون وقت حرفی برای گفتن داشته باشی.
تاکه شانه ای بالا انداخت و به سمت آشپزخانه رفتم و بعد سرش را برگرداند و لب زد
_ این جا رو خونه ی خودت بدون و راحت ب....
و حرفش با دیدن کازوتورا که روی کاناپه لم داده نصفه ماند و با پوزخندی لب زد
_ یه وقت معذب نشی
و بعد تاکه کنار کازوتورا نشست و با بی‌حالی لب زد
_ خب حالا......بگو ببینم چرا چهرت‌ اینجوریه
کازوتورا‌ : منظورت چیه......مگه چهرم‌ چشه؟

تاکه : خب.....از چهرت‌ بدبختی میباره
کازوتورا با تعجب به تاکه نگاه کرد و لب زد
_ تو از کجا فهمیدی
تاکه : از اون جایی که کتاب روانشناسی زیاد میخونم می‌فهمم

کازوتورا : آها
و بعد کازوتورا شروع به تعریف کردن داستان زندگی ی اسف بارش کرد و بعد از تمام شدن حرفش تاکه با نگاهی موشکافانه لب زد
_ پس.....به عبارتی‌.....قراره از طرف دوست هات یه فاک بری
و کازوتورا با بی‌خیالی لب زد....
_ ولی من قراره ازشون انتقام بگیرم

تاکه نیم نگاه مشکوکی به کازوتورا انداخت و بعد با بیخیالی لب زد
_ برو...به من چه....یه نون خور کم تر

کازوتورا : هوی....یه جوری میگی انگار یک ساله که اینجام....خب حالا.....خودت چی؟....منظورت از پیدا کردن داداشت چیه؟
تاکه با بی خیالی لب زد
_ بعد از طلاق پدر و مادرم من و برادر دوقلوم‌ از هم جدا شدیم و من همراه پدرم به خارج از کشور رفتیم و برادرم پیش مادرم موند و اینطوری ما هیچ وقت هم رو ندیدیم ......و بعد از مرگ پدرم به اینجا اومدم تا برادرم که تا حالا ندیدمش رو پیدا کنم.....البته که فقط اسم کوچک و یه عکس از تو قنداق بودنش دارم
دیدگاه ها (۳)

●○ داستان تاتوره ○●پارت ۵ خبری از زندگی درون میزوکی نبود اون...

●○داستان برادر ؟○●پارت ۶۶:۴۰ آروم چشم هایش را باز کرد و به د...

ادامه ی پارت ۴ و خاطرات تلخ و شیرینی که با گربه هاش داشت را ...

پارت ۴ _اسمم یومانای است گوجو لپ هاش را مثل بچه ها معترضانه ...

پارت:۲ My little mafia

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط