Kiss me
Kiss me
p 19
ات: بدو توضیح بده سریع
کوک : ( همچیو بهش گفت که یونا تهدیدش کرده )
ات : باور نمیکنم
کوک : چرا ؟؟؟
ات : چون پروندت خرابه
کوک : قول میدم همشونو پاک کنم و همون چیزی که میخوای باشم ...
ات : قول ( دستشو میاره جلو )
کوک : قول .... حلا که بخشیدیم میشه ....
ات : نه نه نبخشیدمت هروقت به قولت عمل کردی میشه ..... بهم دست نمیزنی
کوک : مگه دست خودته
ات : ایش حرف نزن
کوک : منکه تنبیهت میکنم
ات : چرااااا
کوک : چون بچه رو سقط کردی ....
ات : من معذرت میخوام و الان اماده گیه بچه رو ندارم
کوک : اوکی حالا بگذریم
ات ویو :
داشتم با کوک حرف میزدم دلم میخواست بغلش کنم یه بار دیگه بگم دوست دارم ....
خیلی زیر دلم درد میکرد ساعت ۸:۳۰ شب بود که دوستم هانا بهم زنگ زد ....
هانا : سلام خر شرک
ات : سلام
هانا : چته تو .؟؟
ات : هیچی دلم درد میکنه
هانا : دارم میام پیش بیبیم
( گوشی رو ایفون بود )
ات : ام باشه بیا فقط کوک هم پیشمه
هانا : این وقت شب اونجا چیکار میکنه ( شیطانی )
ات : به تو چه ....
هانا : دارم میام مواظبت باشم که یه وقت نکن....تت
ات : خدافظ
کوک : اوههه به چه حقی بهت گفت بیبی
ات : هی داری بهش حسودی میکنی اون از بچه گی باهامه الکی حرف نزن
کوک : و اینکه چرا اومد مواظت باشه
ات : نشنیدی ؟؟
کوک : ( رفت تو فکر ) چراا دلت درد میکنه ... خوبی الان ؟؟؟؟
ات : اره خوبم
ات ویو :
یه چیزی بین پاهام حس کردم
واییییی وای الان نه تند رفتم تو اتاقم
کوک : چرا اینطوری میکنه ( زنگ خونه خورد )
هانا : تادااااااا ..... عه سلام کوک
کوک : سلام علیک
هانا : ات کجاست
کوک : اتاقش
هانا : داشتی چیکارش میکردی بلا
کوک : چقد تو منحر......فی برو گمشو
هانا : ایش
ات ویو :
واییی من الان چرا باید پریو ....د بشم هوففف هانا هم عینه گاو اومد تو اتاق
هانا : چیشده
ات : بابا برو تو توالت پد بیار
هانا : اوکی
کوک ویو :
تو گوشیم میچرخیدم که هانا دویید اومد پایین هرچی میپرسم چیشده هیچی نمیگه وا اینا یه چی کشیدن والا
به گوشیم پیام اومد .....
واتتتتتت امروز ات پریو.....ده وایی خاک عالم چرا یادم رفت
رفتم براش شکلاتو و اینجور چیزا بگیرم
قبلش به هانا گفتم
چند مین بعد :
کوک ویو:
برگشتم خونه دوتا کفش پسرونه اضاف شده بودن رفتم تو یه پسره رو مبل لم داده بود اون یکی هم قیافش اشنا بود اون ..........
لایک : ۲۰ ❤
p 19
ات: بدو توضیح بده سریع
کوک : ( همچیو بهش گفت که یونا تهدیدش کرده )
ات : باور نمیکنم
کوک : چرا ؟؟؟
ات : چون پروندت خرابه
کوک : قول میدم همشونو پاک کنم و همون چیزی که میخوای باشم ...
ات : قول ( دستشو میاره جلو )
کوک : قول .... حلا که بخشیدیم میشه ....
ات : نه نه نبخشیدمت هروقت به قولت عمل کردی میشه ..... بهم دست نمیزنی
کوک : مگه دست خودته
ات : ایش حرف نزن
کوک : منکه تنبیهت میکنم
ات : چرااااا
کوک : چون بچه رو سقط کردی ....
ات : من معذرت میخوام و الان اماده گیه بچه رو ندارم
کوک : اوکی حالا بگذریم
ات ویو :
داشتم با کوک حرف میزدم دلم میخواست بغلش کنم یه بار دیگه بگم دوست دارم ....
خیلی زیر دلم درد میکرد ساعت ۸:۳۰ شب بود که دوستم هانا بهم زنگ زد ....
هانا : سلام خر شرک
ات : سلام
هانا : چته تو .؟؟
ات : هیچی دلم درد میکنه
هانا : دارم میام پیش بیبیم
( گوشی رو ایفون بود )
ات : ام باشه بیا فقط کوک هم پیشمه
هانا : این وقت شب اونجا چیکار میکنه ( شیطانی )
ات : به تو چه ....
هانا : دارم میام مواظبت باشم که یه وقت نکن....تت
ات : خدافظ
کوک : اوههه به چه حقی بهت گفت بیبی
ات : هی داری بهش حسودی میکنی اون از بچه گی باهامه الکی حرف نزن
کوک : و اینکه چرا اومد مواظت باشه
ات : نشنیدی ؟؟
کوک : ( رفت تو فکر ) چراا دلت درد میکنه ... خوبی الان ؟؟؟؟
ات : اره خوبم
ات ویو :
یه چیزی بین پاهام حس کردم
واییییی وای الان نه تند رفتم تو اتاقم
کوک : چرا اینطوری میکنه ( زنگ خونه خورد )
هانا : تادااااااا ..... عه سلام کوک
کوک : سلام علیک
هانا : ات کجاست
کوک : اتاقش
هانا : داشتی چیکارش میکردی بلا
کوک : چقد تو منحر......فی برو گمشو
هانا : ایش
ات ویو :
واییی من الان چرا باید پریو ....د بشم هوففف هانا هم عینه گاو اومد تو اتاق
هانا : چیشده
ات : بابا برو تو توالت پد بیار
هانا : اوکی
کوک ویو :
تو گوشیم میچرخیدم که هانا دویید اومد پایین هرچی میپرسم چیشده هیچی نمیگه وا اینا یه چی کشیدن والا
به گوشیم پیام اومد .....
واتتتتتت امروز ات پریو.....ده وایی خاک عالم چرا یادم رفت
رفتم براش شکلاتو و اینجور چیزا بگیرم
قبلش به هانا گفتم
چند مین بعد :
کوک ویو:
برگشتم خونه دوتا کفش پسرونه اضاف شده بودن رفتم تو یه پسره رو مبل لم داده بود اون یکی هم قیافش اشنا بود اون ..........
لایک : ۲۰ ❤
۱۷.۹k
۰۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.