چرا تو

چرا تو؟
تنها تو؟
چرا تنها تو از میان آدمیان ...
هندسه‌ے حیات مرا در هم مےریزی!
پا برهنه به جهان ڪوچڪم وارد مےشوی...
در را مے بندے ..
و من اعتراضے نمےڪنم؟!
چرا تنها تو را دوست دارم ..
و مے خواهم؟
دیدگاه ها (۳)

بیدار شو!من برای دوست داشتنت،به خورشید رو زده ام!بیدار شو!به...

هنگامی که از رسیدن به تو ناامید شدمخودم را زدم به فراموشیاما...

شما را نمیدانم اما من هر صبح که چشم باز میکنم دنبال سوژه ای ...

زغال های خاموش را کنار زغال های روشن میگذارندتا روشن شود چون...

او را به گونه ای میخواهم ...که گویی اگر در سینه ام نباشد خوا...

تو عزیزترینی، هم‌نفس روزهای بی‌کسی و لبخند لحظه‌های پرشور، ر...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط