ملکه یک مافیا ♡
#ملکه_یک_مافیا ♡
پارت 1♡
+وااای خدا دوباره دیر کردم دوباره اقای جئون عصبی میشن
*بابای کوک*
بابای کوک: خوب خانم کیم ات دوباره دیر کردید اگه فقط یک بار دیگه دیر کنی از اینجا پرتت میکنم بیرون شنیدی؟
+بله بله قربان ببخشید دیگع تکرار نمیشه
بی محلی کرد و رفت خدایا این چه کوفتیه دیگه اه حالا بعد مدرسه لومدم دیر کردم ایششش خدا، شروع کردم به تمیز کردن رستوران مشتریا میومدن و میرفتن که رستوران تعطیل شد و تهیونگ اومده بود دنبالم
=ات بیا برسونمت
+عا تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی
=اومدم دنبالت بیا بریم خونه
+باشه
سوار ماشین شدم و به خونه راه افتادیم
=خوب دیگه بیا بریم ات
+تهیونگ
=بله؟
+فکر نکنم دیگه برم مدرسه
=چی؟ چرا ات
+بخواطر اینکه دیر میرسم سر کار و ممکنه اخراج شم اون عوضی هم خیلی سخت گیره
=تو نمیتونی مدرسه رو ول کنی ات اخراج شو ولی مدرستو ول نکن باشه؟
+اخه......
=اخه نداریم برو
+باش
رفتیم شام خوردیم و رفتیم که بخوابیم که یهو گوشیم زنگ زد
+الو شما؟
_سلام خانم ات
+ش. شما عا سلام اقای جئون چیزی شده؟
_نمیخواد اینجوری حرف بزنی منکه پدرم نیستمـ
+باشه شما با من کاری داشتید؟
_بیا دم در
+اخه خوابیدن
_گفتم بیا وگرنه میدونی چی میشه
+ب. باشه
رفتم ببینم چیکارم داره...... که یهو دستمو کشید و انداخت تو ماشینش.....
ادامه دارد.
*عکس ته اسلاید بعد،عکسای جیا جیمین و.... رو میزارم*
پارت 1♡
+وااای خدا دوباره دیر کردم دوباره اقای جئون عصبی میشن
*بابای کوک*
بابای کوک: خوب خانم کیم ات دوباره دیر کردید اگه فقط یک بار دیگه دیر کنی از اینجا پرتت میکنم بیرون شنیدی؟
+بله بله قربان ببخشید دیگع تکرار نمیشه
بی محلی کرد و رفت خدایا این چه کوفتیه دیگه اه حالا بعد مدرسه لومدم دیر کردم ایششش خدا، شروع کردم به تمیز کردن رستوران مشتریا میومدن و میرفتن که رستوران تعطیل شد و تهیونگ اومده بود دنبالم
=ات بیا برسونمت
+عا تهیونگ تو اینجا چیکار میکنی
=اومدم دنبالت بیا بریم خونه
+باشه
سوار ماشین شدم و به خونه راه افتادیم
=خوب دیگه بیا بریم ات
+تهیونگ
=بله؟
+فکر نکنم دیگه برم مدرسه
=چی؟ چرا ات
+بخواطر اینکه دیر میرسم سر کار و ممکنه اخراج شم اون عوضی هم خیلی سخت گیره
=تو نمیتونی مدرسه رو ول کنی ات اخراج شو ولی مدرستو ول نکن باشه؟
+اخه......
=اخه نداریم برو
+باش
رفتیم شام خوردیم و رفتیم که بخوابیم که یهو گوشیم زنگ زد
+الو شما؟
_سلام خانم ات
+ش. شما عا سلام اقای جئون چیزی شده؟
_نمیخواد اینجوری حرف بزنی منکه پدرم نیستمـ
+باشه شما با من کاری داشتید؟
_بیا دم در
+اخه خوابیدن
_گفتم بیا وگرنه میدونی چی میشه
+ب. باشه
رفتم ببینم چیکارم داره...... که یهو دستمو کشید و انداخت تو ماشینش.....
ادامه دارد.
*عکس ته اسلاید بعد،عکسای جیا جیمین و.... رو میزارم*
۳.۶k
۱۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.