وقتی بهم خیانت کردی....
وقتی بهم خیانت کردی....
[Part][15]
از زبان
ا/ت:
سایا رو بردم تو اتاقش و خودم رفتم تو حموم زیر دوش بودم که انگار صدای عجیبی اومد
منم فکر کردم خدمتکار اومد تو اتاقم و برام حوله آورده رسید به شستن سرم داشتم سرم رو میشستم که باز اون صدا اومد این دفع دیگه مث سگ ترسیده بودم بعد حموم رفتم بیرون و موهام رو خشک کردم و لبواس خواب صورتیم رو پوشیدم و خودمو انداختم رو تخت همش تو فکر اون صدا های عجیب بودم که نفهمیده بودم کی چشام گرم شده بود و خوابیدع بودم..... نصف شب بود از خواب پریدم خواب خیلی بدی دیدم
که اون عروسکه سایا رو داره تو استخر خفه میکنه رفتم اتاق سایا ببیم همه چی اوکی
رفتم در رو باز کردم که دیدم سایا کنار پنجره نشسته و مثل دیونه ها میگه اون مارو میکشه اون مارو میکشه رفتم و بغلش کردم اونم بغلم کرد بلندش کردم و روی تخت خوابوندمش
بعد از ۳۰ ساعت دیدم خوابیده خودمم پیشش خوابیدم ساعت ۳:۳۰ بود بلند شدم گلوم خشک شده بود رفتم تو اشپز خونه و در یخچال رو باز کردم و آب خوردم داشتم برمیگشتم تو اتاق سایا که صدایی توجهم روجلب کرد شبیه خنده نوزاد بود رفتم سمت اتاقی که ازش صدا میومد
رسیدم به اتاق مامان و بابام در رو باز کردم دیدم صندلی بابام در حال تکون خوردنه در رو با وحشت بستم وبا ترس برگشتم سمت اتاق سایا رفتم تو هنوز خواب بود.. رفتم و خوابیدم گرچه هنوز خواب اون عروسک رو میدیدم ولی بلخره خوابیدم صبح بلند شدم و رفتم پایین سر میز و سایا رو صدا زدم اومد نشست صبحونه خورد که چشم به گردنش که کبود بود خورد سایا گردنت
سایا: هومم نمیدونم چرا این جوری شده
ا/ت: یاد دیشب کهخواب دیدم افتادم که اون عروسک داشت سایا رو تو استخر خفه میکرد افتادم و ریدم تو خودم از سایا درباریه دیشب
پرسیدم هیچی یادش نبود مگه میشه
یعنی چی اونهیچی یادش نیست...
.
( خماری😂🤣 )
مهمتر از همه👇
[حمایت کنیداااااا]
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
[Part][15]
از زبان
ا/ت:
سایا رو بردم تو اتاقش و خودم رفتم تو حموم زیر دوش بودم که انگار صدای عجیبی اومد
منم فکر کردم خدمتکار اومد تو اتاقم و برام حوله آورده رسید به شستن سرم داشتم سرم رو میشستم که باز اون صدا اومد این دفع دیگه مث سگ ترسیده بودم بعد حموم رفتم بیرون و موهام رو خشک کردم و لبواس خواب صورتیم رو پوشیدم و خودمو انداختم رو تخت همش تو فکر اون صدا های عجیب بودم که نفهمیده بودم کی چشام گرم شده بود و خوابیدع بودم..... نصف شب بود از خواب پریدم خواب خیلی بدی دیدم
که اون عروسکه سایا رو داره تو استخر خفه میکنه رفتم اتاق سایا ببیم همه چی اوکی
رفتم در رو باز کردم که دیدم سایا کنار پنجره نشسته و مثل دیونه ها میگه اون مارو میکشه اون مارو میکشه رفتم و بغلش کردم اونم بغلم کرد بلندش کردم و روی تخت خوابوندمش
بعد از ۳۰ ساعت دیدم خوابیده خودمم پیشش خوابیدم ساعت ۳:۳۰ بود بلند شدم گلوم خشک شده بود رفتم تو اشپز خونه و در یخچال رو باز کردم و آب خوردم داشتم برمیگشتم تو اتاق سایا که صدایی توجهم روجلب کرد شبیه خنده نوزاد بود رفتم سمت اتاقی که ازش صدا میومد
رسیدم به اتاق مامان و بابام در رو باز کردم دیدم صندلی بابام در حال تکون خوردنه در رو با وحشت بستم وبا ترس برگشتم سمت اتاق سایا رفتم تو هنوز خواب بود.. رفتم و خوابیدم گرچه هنوز خواب اون عروسک رو میدیدم ولی بلخره خوابیدم صبح بلند شدم و رفتم پایین سر میز و سایا رو صدا زدم اومد نشست صبحونه خورد که چشم به گردنش که کبود بود خورد سایا گردنت
سایا: هومم نمیدونم چرا این جوری شده
ا/ت: یاد دیشب کهخواب دیدم افتادم که اون عروسک داشت سایا رو تو استخر خفه میکرد افتادم و ریدم تو خودم از سایا درباریه دیشب
پرسیدم هیچی یادش نبود مگه میشه
یعنی چی اونهیچی یادش نیست...
.
( خماری😂🤣 )
مهمتر از همه👇
[حمایت کنیداااااا]
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
۱۹.۱k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱