وقتی بهم خیانت کردی....
وقتی بهم خیانت کردی....
[Part][14]
از زبان
ا/ت:
داشتم سکته میکردیم وای سایا اگه از اینحا سالم نرم بیرون از الان دارم میگم رو سنگ قبرم بنویسد بر اثر جن زدگی مرده.....که دیدم سایا
زد زیر خنده ..
سایا: خدا نکشتت ا/ت کار من بود وایییی جررر خودم.... حالا بیا بشین تا بخونیم نشستم و خوندیم اخریا کتاب بود که ترسناک میشد
داشتم میخوندیم که دوباره صدا اومد واییی
سایا از شوخی خوبی نبود برگشتم دیدم سایا نیست شده..... با جیغ و داد گریه سایا کجایی
از قبرستون زدم بیرون و رفتم به سمت جنگل
( نویسنده ای سایا هر چی درد میکشیم از دست توععععع)
جیغ زدم و صدام تو جنگل بخش شد سایااااا کجایی که رسیدم به یه خونه متروکه رفتم توش خیلی تاریک بود نفس عمیقی کشیدم و به راحم ادامه دادم همین جوری که راه میرفتم احساس میکردم یکی دنبالمه ولی برنمیگشتم.....
ترسیده بودم یعنی ریده بودممم
رفتم سمت یع اتاق که تاریکش بیشتر بود لامپ اتاق رو زدم و رفتم سمت کمد گفتم شاید سایا رو تو اون زندانی کردن بازش کردم که یهو یه عروسک افتاد روم جیغ بلندی زدم
این چیع دیگه بدو بدو رفتم سمت در ولی باز نشد برگشتم سمت اتاق ولی عروسکه نبود پشتم به در بود که در بسته شد واییی اینجا چع اتفاقی دارع میفتع برگشتم پشتمو نگاه کردم عروسکه تو دستش یه چاقو بود و راه میرفت رفتم نزدیک وپنجره و خودم انداختم بیرون اون عروسکه هم داشت دنبالم میکرد رسیدم به ماشین و سوار شدم اون عردسک از پشت بهم گفت دوباره یه روز همو ملاقات میکنیم...
با حرفش ریدم تو خودم ماشین رو با سرعت زیاد روندم تا رسیدم خونه رفتم تو داشتم به سایا فکر میکردم که یه صدای اشنا اومد بله سایا بود رفتم محکم بغلش کردم سایا کجا بودی هاا
سایا: نمیدونم فقط یادمه یه نفر منو ....
بقیش یادم نیست...
ا/ت : ب...باشع مشکلی نیستت..
( خماری😂🤣 )
مهمتر از همه👇
[حمایت کنیداااااا]
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
[Part][14]
از زبان
ا/ت:
داشتم سکته میکردیم وای سایا اگه از اینحا سالم نرم بیرون از الان دارم میگم رو سنگ قبرم بنویسد بر اثر جن زدگی مرده.....که دیدم سایا
زد زیر خنده ..
سایا: خدا نکشتت ا/ت کار من بود وایییی جررر خودم.... حالا بیا بشین تا بخونیم نشستم و خوندیم اخریا کتاب بود که ترسناک میشد
داشتم میخوندیم که دوباره صدا اومد واییی
سایا از شوخی خوبی نبود برگشتم دیدم سایا نیست شده..... با جیغ و داد گریه سایا کجایی
از قبرستون زدم بیرون و رفتم به سمت جنگل
( نویسنده ای سایا هر چی درد میکشیم از دست توععععع)
جیغ زدم و صدام تو جنگل بخش شد سایااااا کجایی که رسیدم به یه خونه متروکه رفتم توش خیلی تاریک بود نفس عمیقی کشیدم و به راحم ادامه دادم همین جوری که راه میرفتم احساس میکردم یکی دنبالمه ولی برنمیگشتم.....
ترسیده بودم یعنی ریده بودممم
رفتم سمت یع اتاق که تاریکش بیشتر بود لامپ اتاق رو زدم و رفتم سمت کمد گفتم شاید سایا رو تو اون زندانی کردن بازش کردم که یهو یه عروسک افتاد روم جیغ بلندی زدم
این چیع دیگه بدو بدو رفتم سمت در ولی باز نشد برگشتم سمت اتاق ولی عروسکه نبود پشتم به در بود که در بسته شد واییی اینجا چع اتفاقی دارع میفتع برگشتم پشتمو نگاه کردم عروسکه تو دستش یه چاقو بود و راه میرفت رفتم نزدیک وپنجره و خودم انداختم بیرون اون عروسکه هم داشت دنبالم میکرد رسیدم به ماشین و سوار شدم اون عردسک از پشت بهم گفت دوباره یه روز همو ملاقات میکنیم...
با حرفش ریدم تو خودم ماشین رو با سرعت زیاد روندم تا رسیدم خونه رفتم تو داشتم به سایا فکر میکردم که یه صدای اشنا اومد بله سایا بود رفتم محکم بغلش کردم سایا کجا بودی هاا
سایا: نمیدونم فقط یادمه یه نفر منو ....
بقیش یادم نیست...
ا/ت : ب...باشع مشکلی نیستت..
( خماری😂🤣 )
مهمتر از همه👇
[حمایت کنیداااااا]
#BTS #Army #Taehyung #V #Jungkook #Jimin #J_hope #Jhope #RM #Jin #Suga #Ho_seok
#بی_تی_اس #آرمی #تهیونگ #وی #کیم_تهیونگ #جونگ_کوک #کوک #کوکی #جئون_جونگ_کوک #رمان #جیمین #موچی #پارک_جیمین #یونگی #شوگا #گربه #پیشی #مین_یونگی #جیهوپ #جانگ_هوسوک #هوسوک #آر_ام #نامجون #کیم_نامجون #جین #کیم_سوک_جین
۲۴.۸k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱