★ʟᴀᴡʟᴇꜱsʟᴀᴡʏᴇʀ★
★ʟᴀᴡʟᴇꜱsʟᴀᴡʏᴇʀ★
Part:³
﴿کوک ویو﴾
داشتن به حرفای اون دختره اسمش چی بود؟؟ اها اصن ولش کن به حرفای اون وکیل کوچولو که خودشو بزرگ میدونه فک کردم که یهو دوباره نگهبان درو باز کرد اما این دفعه نگفت ملاقاتی دارم
نگهبان: جئون جونگکوک کسی زنگ زده کارت داره میگه مهمه
کوک: باش(سرد)
تلفن رو برداشتم
کوک: الو!!؟
( پسر عموی جونگ کوک بود چامین)
چامین: اوو پسر عموی عزیزم تو زن..دان بهت خوش میگذره؟؟(نیشخند صدا دار)
کوک: هه تویی عوضی؟؟(نیشخند عصبی)
چامین: حالا عصبی نشو(تیکه دار)
کوک: دردت چیه؟ چرا زنگ زدی؟(عصبانی و به شدت سرد)
چامین: هیچی چون نیدونم حبس ابد خوردی خواستم بگم فردا شرکت برا من میشه توعم تو زندان اب خنک بخور.
قطع کرد..
کوک:*خیلیی عصبی بودم در حدی که میتونستم ادم بکشم اون به چه حقی شرکت پدر منو میگیره*
___________________________
″فردا تو اتاق جلسه″
چامین: همه ی مدیر عامل های و سهام دار ها اومده بودن نیشخند زدم و نشستم
(برای سهام دار ها علامت میزارم)
∆اقای جئون چامین چرا جلسه گذاشتید؟؟
چامین: راستش من نگران وضعیت شرکتم پسر عموی عزیزم بخاطر قتل عمو جانم دستگیر شد و الان شرکت رئیس نداره متاسفانه (حالت مظلومانه)
(بیشور دلم میخواد بزنم فکشو بیارم پایین)
@ اما یسریا میگن جناب کوک پدرشون رو نکشتن
بقیه: درسته درسته
چامین: متاسفانه حقیقت داره منم باورم نمیشد خیلی ناراحتم براش اون مثل برادمه(حالت بغض تمساح ،گوه میخوره)
+ به نظرم شما برای این مقام واقعا مناسبید
&خب رای گیری میکنیم، کسایی که میخوان مدیر عامل شرکت تولید اسل..حه ی کره جئون چامین باشه دستاشون رو بیارن بالا
تقریباً همه دستارو اوردن بالا نیاز به رای یه نفر بود که در باز شد و...
و
و
و
و
شرایط میزارم
laik:¹⁰
kamnt:⁵
Part:³
﴿کوک ویو﴾
داشتن به حرفای اون دختره اسمش چی بود؟؟ اها اصن ولش کن به حرفای اون وکیل کوچولو که خودشو بزرگ میدونه فک کردم که یهو دوباره نگهبان درو باز کرد اما این دفعه نگفت ملاقاتی دارم
نگهبان: جئون جونگکوک کسی زنگ زده کارت داره میگه مهمه
کوک: باش(سرد)
تلفن رو برداشتم
کوک: الو!!؟
( پسر عموی جونگ کوک بود چامین)
چامین: اوو پسر عموی عزیزم تو زن..دان بهت خوش میگذره؟؟(نیشخند صدا دار)
کوک: هه تویی عوضی؟؟(نیشخند عصبی)
چامین: حالا عصبی نشو(تیکه دار)
کوک: دردت چیه؟ چرا زنگ زدی؟(عصبانی و به شدت سرد)
چامین: هیچی چون نیدونم حبس ابد خوردی خواستم بگم فردا شرکت برا من میشه توعم تو زندان اب خنک بخور.
قطع کرد..
کوک:*خیلیی عصبی بودم در حدی که میتونستم ادم بکشم اون به چه حقی شرکت پدر منو میگیره*
___________________________
″فردا تو اتاق جلسه″
چامین: همه ی مدیر عامل های و سهام دار ها اومده بودن نیشخند زدم و نشستم
(برای سهام دار ها علامت میزارم)
∆اقای جئون چامین چرا جلسه گذاشتید؟؟
چامین: راستش من نگران وضعیت شرکتم پسر عموی عزیزم بخاطر قتل عمو جانم دستگیر شد و الان شرکت رئیس نداره متاسفانه (حالت مظلومانه)
(بیشور دلم میخواد بزنم فکشو بیارم پایین)
@ اما یسریا میگن جناب کوک پدرشون رو نکشتن
بقیه: درسته درسته
چامین: متاسفانه حقیقت داره منم باورم نمیشد خیلی ناراحتم براش اون مثل برادمه(حالت بغض تمساح ،گوه میخوره)
+ به نظرم شما برای این مقام واقعا مناسبید
&خب رای گیری میکنیم، کسایی که میخوان مدیر عامل شرکت تولید اسل..حه ی کره جئون چامین باشه دستاشون رو بیارن بالا
تقریباً همه دستارو اوردن بالا نیاز به رای یه نفر بود که در باز شد و...
و
و
و
و
شرایط میزارم
laik:¹⁰
kamnt:⁵
۴.۸k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.