پارت

پارت1
اسم من چیه من کی هستم وقتی به هوش اومدم تو یه خرابه و با لباس های کثیف و کهنه روی زمین خوابیده بودم نشستم الان من دختری با مو های سفید بلند و چشم های بنفش یاقوتی بودم حتی نمی دونم چند سالمه با اندازه قدم و بدنم به نظرم چهار ساله ام وقتی به مردم نگاه میکردم برام سوال میشد که چرا بغضی ها لباس های جدید و زیبا دارن و بعضی ها لباس های کهنه و پاره مثل مال من حتی نمیدونم کجام هیچی یادم نمیاد و نمیدونم خانوادم کی هست تو کوچه ها راه میرفتم که دلم قار و قور می کرد گشنم شده حالا چیکار کنم که چشمم خورد به یه مرده که داشت با گدایی از مردم پول می گرفت رفتم و یه گوشه نشستم هوا هم خیلی سرد بود که یه روزنامه پیدا کردم و مثل پتو کشیدم روم ولی بازم خیلی سرد بود که خوابم برد تو خواب یه تصویری دیدم و از خواب پریدم خواب مردی رو دیدم که دنبال یه دزد میکنه ولی جاش رو نمی دونه به دور و برم نگاه کردم که همون مرد در حال دویدن دیدم از دور بلند گفتم آقای مو سبز که برگشت سمت من و اومد سمتم و با نگاه سرد با چشم های آبی مایل به سبز گفت من رو صدا کردی که گفتم شما دنبال یه مرد هستین خواست بره که گفتم من جاش رو میدونم که برگشت سمتم و گفت چطور باید بهت اعتماد کنم که گفتم چرا باید به شما دروغ بگم که یه نیشخند زدو گفت باشه من دنبالت میام اگه دروغ بگویی باید بخاطر اینکه وقتم رو گرفتی بهم پول بدی با خودم گفتم چه آدم پول پسندی اون مرد رو دنبال خودم کشوندم به یه کوچه بن بست که توش یه خونه بود به خونه اشاره کردم و گفتم اونجا.......
#تابع_قوانین_اسلام
#انیمه#مانگا#کمیک#رومان#ژانر_درام
#فانتزی#سریال#میکس#تناسخ#پیج_رومان
#سایکو_نو_سوتوکا#ساکورا_اسکول#داستان_جالب
دیدگاه ها (۰)

پارت2 مرده شمشیر رو گرفت تو دستش و در خونه رو با لگد باز کرد...

پارت3فردا سوار کالسکه شدم و رفتم به محلی که اون دختر بچه اون...

پارت4نارو: تقریبا یک ساعت بود که خدمتکار خبر آورد آی گمشده و...

پارت3 امروز از یور خدمتکارم خواستم بریم بیرون از عمارت یور ب...

برادرای هایتانی پارت ۲

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۸

گفتم دلم میخواد یه دختر داشته‌باشم با تو. از توی تراس گفت چی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط