(سخت گیر) پارت چهل و دوم
(سخت گیر) پارت چهل و دوم
م.ک: من متاسفم عروسم
خیلی بهت توی این مدت بدی
کردم همش خواستم اذیتت
کنم بهت زور میگفتم
ا.ت: شما دیگه چرا مامان جون
م.ک:اگه الان هم بگی که برو بیرون
میرم
ا.ت: نه تو تا همیشه باید
پیشمون باشی
کوک: عزیزم اخه چرا اینقدر مهربونی
بیا بغلم
ا.ت:..
م.ک: برو عزیزم
ا.ت: جلوی شما پدر جان خجالت
میکشم
پ.ک: خجالت نکش برو
کوک: بیا دیگه تا منصرف نشدم
ا.ت: اومدم
کوک دستمو گرفت رفتیم تو اتاق
محکم بغلم کرد بوسم کرد
ا.ت: نمیخوای ولم کنی
کوک: نه
ا.ت: باشه خودت خواستیا
محکم با پا زدم تو شکمش
کوک: آیی
ا.ت: چیشد خوبی
کوک: شوخی کردم و دستم
گرفت خودمو زد به دیوار
دستشو گذاشت پشت سرم
ا.ت:چرا دستتو گذاشتی پشت سرم
کوک: اخه سرت درد میگیره
و شروع کرد به بوسیدنم
#کوک
م.ک: من متاسفم عروسم
خیلی بهت توی این مدت بدی
کردم همش خواستم اذیتت
کنم بهت زور میگفتم
ا.ت: شما دیگه چرا مامان جون
م.ک:اگه الان هم بگی که برو بیرون
میرم
ا.ت: نه تو تا همیشه باید
پیشمون باشی
کوک: عزیزم اخه چرا اینقدر مهربونی
بیا بغلم
ا.ت:..
م.ک: برو عزیزم
ا.ت: جلوی شما پدر جان خجالت
میکشم
پ.ک: خجالت نکش برو
کوک: بیا دیگه تا منصرف نشدم
ا.ت: اومدم
کوک دستمو گرفت رفتیم تو اتاق
محکم بغلم کرد بوسم کرد
ا.ت: نمیخوای ولم کنی
کوک: نه
ا.ت: باشه خودت خواستیا
محکم با پا زدم تو شکمش
کوک: آیی
ا.ت: چیشد خوبی
کوک: شوخی کردم و دستم
گرفت خودمو زد به دیوار
دستشو گذاشت پشت سرم
ا.ت:چرا دستتو گذاشتی پشت سرم
کوک: اخه سرت درد میگیره
و شروع کرد به بوسیدنم
#کوک
۱۴.۰k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.