پارت۱۶
پارت۱۶
*تق تق*
دکتر:بفرمایید
جیهوپ:ببخشید میخواستم وضع یوری و ازتون بپرسم
دکتر:اوه بله
جیهوپ:اون واقعا حالش چطوره دکتر
دکتر:وضع خوبی نداره ازم خواست که به برادرش چیزی نگم ولی حداقل یه نفر باید بدونه اون دختر قلبش ضعیفه این بیماری به این صورته که هروقت استرس یا ناراحتی بکشه و اذیت بشه قلبش شروع میکنه به تند زدن و تپش قلب میگیره و یه سری وقتا باعث میشه که حتی نفس نتونه بکشه و اگر مراقبش نباشید ممکنه حالش بدتر بشه تنها مشکل همینه لطفا خیلی مراقبش باشید
جیهوپ:درمانش چیه
دکتر:این مشکل راه درمانی نداره ولی میشه با قرص کنترلش کرد ولی خیلی خطرناکه اصلا نباید ناراحتی و استرس بکشه اصلا هم کسی نباید داد و بیداد سرش کنه
جیهوپ:ممنون دکتر بااجازه
دکتر:خواهش می کنم
جیهوپ وقتی بیماری یوری و فهمید خیلی حالش خراب شد اون میخواست بره با خوده یوری حرف بزنه که جونگکوک گفت
جونگکوک:فعلا خوابه
جیهوپ:چه زود خوابید
تهیونگ:خیلی حالش بد بود و درد داشت دکتر براش آرام بخش زد تا استراحت کنه
جیهوپ:اهان
شوگا:اون بچه واقعا گناه داره
جونگکوک:همش تقصیر منه ولی دیگه این اتفاق نمیوفته من از همینالان دیگه چارچشمی مراقبشم
جیمین:ولی باید زودتر بهمون میگفت
نامجون:اون تازه چند وقته که اینجاست و هنوز ممکنه که با ما راحت نباشه
جین:موافقم چون الان اولشه یکمی معذبه
شوگا:به مامان و بابات گفتی
جونگکوک:نه بهم زنگ زدن گفتن از یوری خبر داری هرچی زنگ میزنیم گوشیش خاموشه منم یه جواب سربالا دادم
جیهوپ: اون بچه هایی که اینقدر اذیتش کردن چه حکمی دارن
جونگکوک:به مدیر مدرسه اطلاع دادم قراره همشون اخراج شن
تهیونگ:بهترین حکم همینه
جونگکوک:بچه ها برین خونه دیگه دیروقته من میمونم
تهیونگ:منم میمونم
نامجون:مطمئنید
جونگکوک:اره میخوام مراقب خواهرم باشم
جین:خب باشه هرچی شد به ماهم بگید
جونگکوک:اهوم
و پسرا رفتن به سمت خونه هاشون و فقط جونگکوک و تهیونگ موندن پیش یوری
*پرش زمانی به فردا*
........
*تق تق*
دکتر:بفرمایید
جیهوپ:ببخشید میخواستم وضع یوری و ازتون بپرسم
دکتر:اوه بله
جیهوپ:اون واقعا حالش چطوره دکتر
دکتر:وضع خوبی نداره ازم خواست که به برادرش چیزی نگم ولی حداقل یه نفر باید بدونه اون دختر قلبش ضعیفه این بیماری به این صورته که هروقت استرس یا ناراحتی بکشه و اذیت بشه قلبش شروع میکنه به تند زدن و تپش قلب میگیره و یه سری وقتا باعث میشه که حتی نفس نتونه بکشه و اگر مراقبش نباشید ممکنه حالش بدتر بشه تنها مشکل همینه لطفا خیلی مراقبش باشید
جیهوپ:درمانش چیه
دکتر:این مشکل راه درمانی نداره ولی میشه با قرص کنترلش کرد ولی خیلی خطرناکه اصلا نباید ناراحتی و استرس بکشه اصلا هم کسی نباید داد و بیداد سرش کنه
جیهوپ:ممنون دکتر بااجازه
دکتر:خواهش می کنم
جیهوپ وقتی بیماری یوری و فهمید خیلی حالش خراب شد اون میخواست بره با خوده یوری حرف بزنه که جونگکوک گفت
جونگکوک:فعلا خوابه
جیهوپ:چه زود خوابید
تهیونگ:خیلی حالش بد بود و درد داشت دکتر براش آرام بخش زد تا استراحت کنه
جیهوپ:اهان
شوگا:اون بچه واقعا گناه داره
جونگکوک:همش تقصیر منه ولی دیگه این اتفاق نمیوفته من از همینالان دیگه چارچشمی مراقبشم
جیمین:ولی باید زودتر بهمون میگفت
نامجون:اون تازه چند وقته که اینجاست و هنوز ممکنه که با ما راحت نباشه
جین:موافقم چون الان اولشه یکمی معذبه
شوگا:به مامان و بابات گفتی
جونگکوک:نه بهم زنگ زدن گفتن از یوری خبر داری هرچی زنگ میزنیم گوشیش خاموشه منم یه جواب سربالا دادم
جیهوپ: اون بچه هایی که اینقدر اذیتش کردن چه حکمی دارن
جونگکوک:به مدیر مدرسه اطلاع دادم قراره همشون اخراج شن
تهیونگ:بهترین حکم همینه
جونگکوک:بچه ها برین خونه دیگه دیروقته من میمونم
تهیونگ:منم میمونم
نامجون:مطمئنید
جونگکوک:اره میخوام مراقب خواهرم باشم
جین:خب باشه هرچی شد به ماهم بگید
جونگکوک:اهوم
و پسرا رفتن به سمت خونه هاشون و فقط جونگکوک و تهیونگ موندن پیش یوری
*پرش زمانی به فردا*
........
۳.۹k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.