پارت۱۸
پارت۱۸
*پرش زمانی به روزه ترخیص*
ویو جونگکوک
امروز روزه ترخیصه یوریه رفتم و کاراش و کردم و یه دست لباس خوب هم براش گرفتم و اوردم و دادم بپوشه و امادش کردم که بریم خونه
جونگکوک:میتونی راه برایبریپات اذیت نمیشه
یوری:نه میتونم راه برم
تهیونگ:پات درد که نمیکنه
یوری:چرا ولی خب باید راه برم خودم
جیهوپ:بزارین راحت باشه
جیمین:خب اروم حالا از زوی تخت بیا پایین
یوری:اهوم
جونگکوک:دست من و بگیر که بلند شی
یوری:باشه
یوری دست جونگکوک و محکم گرفت و بلند شد تا بلند شد سرش گیج رفت که نزدیک بود بیوفته که جیهوپ گرفتش
جیهوپ:خوبی
یوری:اره اره فقط سرم گیج رفت
ولی باش خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکرد درد میکرد ولی چیزی نگفت و بزور راه میرفت که جونگکوک فهمید و بغلش کرد
یوری:چیکار میکنی
جونگکوک:تو انقدر درد داری که نمیتونی درست با پات راه بری باید استراحت کنی تا پات کاملا خوب بشه
تهیونگ:حق با جونگکوکه اگر استراحت نکنی وضعش بد میشه
جیهوپ :باید مراقب سلامتیت باشی
یوری:باشه باشه تسلیمم
و جونگکوک اونو سوار ماشین کرد و از اعضا خداحافظی گرفت و به سمت خونه راه افتادن قرار بود اونشب اعضا بیاین پیش جونگکوک
یوری:اوپا
جونگکوک:جانم
یوری:فردا چجوری برم مدرسه
جونگکوک:چجوری میخوای بری با خیال راحت میری اون بچه ها همشون اخراج شدن و اگر از لحاظ راه رفتن میگی تا اونجا که سوار ماشینی بعدم که پیاده شدی کمکت میکنم
یوری:باشه ولی داریم کجا میریم
جونگکوک:خونه من
یوری:چرا من باید برم خوابگاه
جونگکوک:نگران نباش از رییس کمپانی تون اجازه گرفتم گفت تا هر زمان که حالت بهتر بشه میتونی پیش خودم بمونی
یوری:واقعا چرا اون اجازه به همه نمیده
جونگکوک:گفت تو داخل همه مسابقه ها و ازمون ها بهترینی پس مشکلی نداره که چندوقت حاضر نشی
یوری:اها
جونگکوک:الان حالت چطوره
یوری:خوبم
ویو جونگکوک
یوری گفت خوبه ولی من میدونستم واقعا اینطوری نیست اون دختر خیلی مهربون و دل پاکیه من قول میدم از این به بعد مراقبش باشم و هرکاری میکنم تا خندشو ببینم
*پرش زمانی به فردا مدرسه*
..............
*پرش زمانی به روزه ترخیص*
ویو جونگکوک
امروز روزه ترخیصه یوریه رفتم و کاراش و کردم و یه دست لباس خوب هم براش گرفتم و اوردم و دادم بپوشه و امادش کردم که بریم خونه
جونگکوک:میتونی راه برایبریپات اذیت نمیشه
یوری:نه میتونم راه برم
تهیونگ:پات درد که نمیکنه
یوری:چرا ولی خب باید راه برم خودم
جیهوپ:بزارین راحت باشه
جیمین:خب اروم حالا از زوی تخت بیا پایین
یوری:اهوم
جونگکوک:دست من و بگیر که بلند شی
یوری:باشه
یوری دست جونگکوک و محکم گرفت و بلند شد تا بلند شد سرش گیج رفت که نزدیک بود بیوفته که جیهوپ گرفتش
جیهوپ:خوبی
یوری:اره اره فقط سرم گیج رفت
ولی باش خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکرد درد میکرد ولی چیزی نگفت و بزور راه میرفت که جونگکوک فهمید و بغلش کرد
یوری:چیکار میکنی
جونگکوک:تو انقدر درد داری که نمیتونی درست با پات راه بری باید استراحت کنی تا پات کاملا خوب بشه
تهیونگ:حق با جونگکوکه اگر استراحت نکنی وضعش بد میشه
جیهوپ :باید مراقب سلامتیت باشی
یوری:باشه باشه تسلیمم
و جونگکوک اونو سوار ماشین کرد و از اعضا خداحافظی گرفت و به سمت خونه راه افتادن قرار بود اونشب اعضا بیاین پیش جونگکوک
یوری:اوپا
جونگکوک:جانم
یوری:فردا چجوری برم مدرسه
جونگکوک:چجوری میخوای بری با خیال راحت میری اون بچه ها همشون اخراج شدن و اگر از لحاظ راه رفتن میگی تا اونجا که سوار ماشینی بعدم که پیاده شدی کمکت میکنم
یوری:باشه ولی داریم کجا میریم
جونگکوک:خونه من
یوری:چرا من باید برم خوابگاه
جونگکوک:نگران نباش از رییس کمپانی تون اجازه گرفتم گفت تا هر زمان که حالت بهتر بشه میتونی پیش خودم بمونی
یوری:واقعا چرا اون اجازه به همه نمیده
جونگکوک:گفت تو داخل همه مسابقه ها و ازمون ها بهترینی پس مشکلی نداره که چندوقت حاضر نشی
یوری:اها
جونگکوک:الان حالت چطوره
یوری:خوبم
ویو جونگکوک
یوری گفت خوبه ولی من میدونستم واقعا اینطوری نیست اون دختر خیلی مهربون و دل پاکیه من قول میدم از این به بعد مراقبش باشم و هرکاری میکنم تا خندشو ببینم
*پرش زمانی به فردا مدرسه*
..............
۲.۸k
۰۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.